Get Mystery Box with random crypto!

دو ساعت کنار ماشینم منتظر من ایستاده بود، زیر بارون خیس خیس شد | عشق سخت

دو ساعت کنار ماشینم منتظر من ایستاده بود، زیر بارون خیس خیس شده بود. بدنش میلرزید، هرچی گفتم ببرمت خونه ات با مادرت حرف بزنم قبول نکرد . گفت شوهر صیغه ای مادرش اومده و نمیخواد برگرده اونجا!
یه دختر ۱۷ ساله رو چکار میکردم؟ بردمش خونه مجردیم! گفتم لباسمتو عوض کن دوش بگیر از لباس های من بپوش تا من برم نهار بگیرم و بیام . اما وقتی برگشتم دیدم همچنان با اون لباس های خیس نشسته ‌. میلرزید و گریه میکرد ، چکار میکردم؟ مجبور شدم خودم لباس هاش رو بیرون بیارم ... من مرد بی جنبه ای نبودم . اما اون نگاه پر از خواستنش، بدن یخ زده و نارسش، ... دونه دونه لباس هاش رو بیرون آوردم و ‌‌‌...
ادامه در کانال زیر بخونید
https://t.me/+QIZ6l1bRN1k1MTA8
دختره با مادرش دعواش میشه میره پیش دکترش و .‌.. رمان #شوکای_من