2023-04-24 15:26:34
.
تابحال فکر کردیم که استعداد چه کاری رو نداریم ؟
نسیم طالب (تاجر، آماردان، تحلیلگر ریسک، استاد دانشگاه نیویورک، و نویسندهی سرشناش معاصر که کتاب «قُویِ سیاه» او جزو تاثیرگذارترین کتابهای بعد از جنگ جهانی دوم شناخته میشود)، در یکی از سخنرانیهایش میگوید یک زمانی از اینکه مجبور بودم هر جا میروم سی چهل کیلو چربیِ اضافی را با خودم حمل کنم خیلی خسته شدم. تصمیم گرفتم بروم ورزش. اما کدام ورزش؟
اولش به دو میدانی فکر کردم. اما دیدم نمیخواهم آنقدر لاغر مردنی و استخوانی و غمدیده بهنظر بیایم. گفتم بروم بدنسازی. دیدم آنهم به درد من نمیخورد. آدمِ پَت و پهن و عضلانی را متأسفانه کسی در مجامع علمی جدی نمیگیرد. فوقِ فوقش میگویند این بادیگاردِ کیست...آخرش به این نتیجه رسیدم که شنا از همه بهتر است. شناگرها نه چاقند و نه لاغر. هیکلهایشان ردیف و خوش گوشت و مؤنثکش است. رفتم یک استخر خوب ثبت نام کردم و هفتهای دوبار مثل اسب دریایی تمرین کردم.
یکی دو ماهی که گذشت و بدنم کمی رو آمد، با خودم گفتم که چه کاری است. من با این پیشرفتی که داشتهام اصلاً باید بروم مسابقات قهرمانی.اما یکی دوسال که گذشت دیدم این هیکلِ لامصب همان پنگوئنی ماند که بود. تکان نمیخورَد.
بعدها فهمیدم من عامل را با نتیجه اشتباه گرفته بودم. برای شناگرِ خوب شدن ابتدا باید هیکل مخصوصی داشته باشی، نه اینکه آن هیکلِ مخصوص نتیجهی شنای حرفهای است. درست مثل خرید و فروشهای اینترنتی.
آن لباسی که تویِ تنِ مانکن میبینی چون در تنِ آن مانکن است زیباست و اصلاً آن مانکن به همین خاطر انتخاب شده است. برای همین است که وقتی آن لباس را سفارش میدهی و می پوشی خودت از خودت بدت میآید.او اسم این خطای ذهنی که عامل را با نتیجه اشتباه میگیریم میگذارد «توهمِ بدن شناگر». و میگوید که خیلی از چیزها نیازمند یک بنمایهی وجودیِ ابتدایی است.
اگر این بنمایهی اولیه را نداشته باشی و فقط به خاطر یک مدِ اجتماعی یا علاقه به یک شخص یا جریانِ موفق در آن بروی، هرچقدر هم که زور بزنی و تمرین کنی در بهترین حالت فقط یک فرد متوسط میشوی.
اما راه درست چیست؟راهِ درست آن است که بنمایههای خودت را بشناسی.یعنی بفهمی که استعداد چه چیزی را داری و استعداد چه چیزی را نداری.
تا بهخاطر انتخاب راههایی که مایهاش را نداری (یا کم داری) عمر و هزینهات را هدر ندهی و با زحمتِ بیهوده کشیدن دچار فرسودگی و خستگیِ زودرس یا بیش از حد نشوی.
اما اگر در مسیر همان استعدادهایت گام برداری، انگار که ماشینِ وجودت را در یک سرپایینی انداختهای. حتی اگر خاموش هم باشد راهِ خودش را میرود....هر کس استعدادهای خاصِ خودش را دارد. حتی ممکن است استعداد تو با برادر و خواهر دوقولویت متفاوت باشد....اینکه سقراط میگفت خودشناسی بزرگترین و مهمترین علم است، یک شعبهاش همین شناخت استعدادهای خودت است. و مهمتر از شناختن استعدادها، شناختن استعدادهایی است که نداری. چون معمولاً در این دومی است که گول میخوریم.
کفشی که به پایِ دیگری مناسب است ممکن است برای تو تنگ یا گشاد باشد، و بهعکس. یه لحظه فکرش را بکنید که اگر نلسون ماندلا گولِ هیکلِ ورزشکاریاش را میخورد و به جای سیاست میرفت در حوزهی ورزش؛ و لیونل مِسی هم گولِ هیکلِ ظریف و دیپلماتیکش را میخورد و می رفت در عالم سیاست. آنوقت بود که نه ماندلایی به وجود میآمد و نه مسی.خودت را بشناس و خودت را باش.باقیِ راهها، برایِ تو کورهراه است؛حتی اگر برای دیگری شاهراه باشد.
محسن زندی
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
4.0K viewsedited 12:26