Get Mystery Box with random crypto!

آرامش (چهلسالگي)...

آدرس کانال: @chehel_salegi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 25.70K
توضیحات از کانال

🌿بفرمایید چن جرعه آرامش !
کانالی برای رسیدن به خودمون
جایی برای شنیدن حرف دل،
عاشقانه هایی که بر دل آویزونن
کپی با ذکر منبع، نوش جان
@ghasemhalajian
@safar_chehelsalegi : کانال سفرنامه های من
https://instagram.com/ghasem_hallajian?igshid=YmMyMTA

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 8

2023-05-17 13:19:35 دمنوشی برای " #یاد_شیرین_مرگ"


یه پیام‌صوتی کوتاه و دلی بشنویم در مورد مرگ و لذت ببریم از نگاه ِ قشنگی که توی ۴ دقیقه به رگ و جان و هوش و گوش ما منتشر میشه


@bourse_elyas
@chehel_salegi
2.5K viewsedited  10:19
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 09:41:47 قصه ی یه " زخم " ِ سی ساله !

چند روز پیش خیلی اتفاقی چشمم به جای باقیمونده از یک زخم کهنه و قدیمی روی پام افتاد...یک جای سوختگی بین قوزک و پاشنه‌ی پام که تقریبا بیست و نُه سال از عمرش میگذره!
همه چیز مثل یک فیلمِ باکیفیت اومد جلوی چشمام :
ظهر تابستون بود، حدودا نیمه‌ی تیرماه، بعد از کلی بازی و آتیش سوزوندن رسیده بودم خونه به محض اینکه در رو باز کردم چشمم به موتور "یاماها ۱۰۰" عموم افتاد که گوشه‌ی حیاط روی جَک گذاشته بود‌...با کلی شوق و ذوق دویدم طرفش تا روی زینش بشینم و شروع کنم به بوق زدن و ور رفتن با دکمه‌ی چراغهای راهنماش... غافل از اینکه موتور همین چند دقیقه‌ی پیش خاموش شده بود و هنوز اگزوزش داغ داغ بود!
چشمتون روز بد نبینه همینکه می‌خواستم پای چپم رو بذارم روی جا پایی، بغل پام چسبید به اگزوز و تا مغز استخونم سوخت...

دردش به قدری زیاد بود که حاضر بودم پامو قطع کنن تا از شرّ سوزشش خلاص بشم... توی چند ساعت اول، دردِ سوختگی جوری همه‌ی وجودم رو گرفته بود که هیچ تصوری از کم شدن و تموم شدن درد نداشتم! انگار قرار بود تا آخر عمر باهام باشه... یک‌ درد بی‌انتها و همیشگی ...!
اما الان که نزدیک به سی سال ازش میگذره نه تنها دیگه دردی نداره، بلکه اگه سالها نگاهم به اون اثر کم رنگِ باقیمونده نیُفته، خاطره‌اش رو هم‌ مرور نمی‌کنم...

همه‌ی ما توی زندگی تا دلتون بخواد از این مدل زخم‌ها و دردها داریم...زخم‌هایی که همون لحظه امونمون رو بُریده بودن و دنیامونو تیره و تار کرده بودن...
اما با گذر زمان فقط یک خاطره‌ی کوچیک ازشون باقی مونده..."زخمهایی که دیگه جاشون درد نمی‌کنه، اما یادشون شاید ..."

آرش شریعتی @arashshariaty

@chehel_salegi
2.8K viewsedited  06:41
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 21:29:39
بغل ، مغل ، بوغاله (۱۴۳)

در روانشناسی اصطلاحی وجود داره به نام «touch starved»به معنای گرسنگی پوست.

به حالتی گفته میشه که احتیاج داریم یه نفرِ خاص بغلمون کنه یا دستمون رو بگیره، دقیقا مثل یه آرام بخش استرس واضطرابمون رو کاهش میده و نمیذاره احساس تنهایی کنیم و حالمون رو خوب میکنه!
3.3K viewsedited  18:29
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 18:47:08
‏یه عکس ، دو نگاه متفاوت!

کپشن اول : چایی، کمه !
................................
کپشن دوم :کسی که این عکس رو گرفته می گفت یک زوج خوشبخت در کنار خیابان در حال خوردن صبحانه.
‏اما فرد درون تصویر گفته این آخرین ملاقاتم با همسرم قبل از طلاق و جلوی محضر بود و الانم دنبال شکایت از ناشر عکس
..............................
شاید باورکردنی نباشه اما در دوره ای که جشن طلاق مرسوم شده ، این اتفاق ها هم طبیعیه .‌ گاهی زوجها هیچ مشکل شخصی باهم ندارم اما بعلت مسایل اقتصادی ، توان ِ " باهم بودن " رو ندارن

حلاجیان
@YesDayMaro
@chehel_salegi
3.4K viewsedited  15:47
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 09:34:32 کوچ سرفینگ : کمرنگ کردن معنی غربت و تنهایی!

یادم می‌آید سال‌ها پیش که در دفتری حقوقی کارآموز بودم، وکیل سرپرستم نصیحتی به من کرد که خوب در گوشم مانده‌است: در هر شهر مهم دنیا باید دوستی داشته باشی که به‌وقت حضور در آن‌جا، یارت باشد... و یادم می‌آید مولانا گفته بود هرکجا که یوسفی باشد چو ماه....جنت است ارچه که باشد قعر چاه...

این‌ مقدمه را نوشتم تا درباره دوستی بگویم که ساز وجودش با نوای این جهان کوک است‌.دوستی که در این چندماه گذشته ،حیران "گشودگی و نگاه مثبت" او به هستی و نیز به آدم‌ها بوده‌ام... به حالش حسرت خورده‌ام و با خودم گفته‌ام چطور او می‌تواند تا این حد گشوده‌باشد و دلش به جهان امن باشد؟جوابی که تا این لحظه گرفته‌ام، اعجاز "کوچ سرفینگ" است.
این دوست عزیز و همسرش سال‌هاست کوچ‌سرفینگ می‌کنند، از سال‌های زندگی در تهران تا بعدها در آن‌سوی آب‌ها... اینکه آماده باشی در خانه کسانی که نمی‌شناسی‌شان مهمان شوی و یا دیگرانی که نمی‌شناسی‌شان از هرکجای دنیا در خانه‌ تو مهمان شوند و بر سر سفره تو بنشینند و باهم از فرهنگ و هنر و تاریخ خود و دیگری بگویید و بشنوید، باعث می‌شود اعتماد تو به آدم‌ها و بالتبع آن، اعتماد تو به جهان نیز تقویت شود.

شیوه تعامل این رفیق با مهمانانی که غالبا از اروپا داشته‌است، برایم بسیار الهام‌بخش بوده‌است. هرشب برنامه فردایش را چک می‌کند تا مهمان بلژیکی را به خوردن کله‌پاچه ببرد یا مهمان آلمانی را به خوردن دیزی... وقتی سر کار است، مهمان خارجی با مادرش گپ می‌زند تا چند کلامی فارسی یاد بگیرد و چیزهایی از فرهنگ ایران....
این روزها دارم فکر می‌کنم و ...شاید ایمان بیاورم به اینکه هیچ‌چیز در این دنیا به اندازه تعامل با آدمیان مختلف از شهرها و فرهنگ‌های مختلف، جهان ذهنی ما را باز و گشوده نمی‌کند.

اینکه ساعت‌های طولانی با یک دیگریِ تا دیروز غریبه، بر سر میز مشترک شام بنشینی و بازی کنی و طوری از او جدا شوی که بدل شده به دیگریِ آشنا و امن... که قرار است انتظار هم‌خانگی با تو را در آن‌سوی دنیا بکشد....این‌ شیوه زندگی، معنای غربت در این جهان را کمرنگ می‌کند و جهان را سرتاسر خانه امن ما می‌سازد.... باز می‌رسم به همان جمله‌ای که مدت‌هاست ورد زبانم است:
این جهان سرتاسر بیگانه است و همزمان سرتاسر آشنا.....چونان دیگری که همواره غریبه است و نیز خویشاوند...این روزها و راستش همین حالا که ساعت از ده شب گذشته، دارم به مفهوم غریبگی در این جهان می‌اندیشم و به نگاه خلاقانه آدم‌ها به انسان‌های ناآشنا و جهان‌های ناآشنا....انگار مواجه‌شدن با این جهان به خلاقیت و هنر محتاج است:
هنر مواجه شدن با جهان به مثابه یک کل؛ هنر پیدا کردن یوسف است در هر شهر..... هنری که عاقبت جهان را خانه امن ما می‌سازد و آدمیان را رفقایی امن‌تر....

اعجاز کوچ سرفینگ در این است که غالبا آدم‌ها در تعامل نزدیک، قابل‌درک‌تر و دوست‌داشتنی‌ترند از وقتی که غریبه‌وار در خیابان از کنارشان می‌گذری‌....کوچ سرفینگ از مصادیق عملی "رب اشرح لی صدری و یسرلی امری...." است...آن هم برای چون منی که به دلایل حرفه‌ای یا دیگر چیزها، در برابر نزدیک شدن به دیگران محافظه‌کار و چه‌بسا ترسو هستم!
راضیه اسلامی نسب

امکان سفرمجازی به جاهای قشنگ دنیا
@safar_chehelsalegi
@chehel_salegi
3.8K views06:34
باز کردن / نظر دهید
2023-05-15 21:16:38 چطوری بفهمیم که دوستمون هوش عاطفی خوبی داره ؟

از قشنگ‌ترین پژوهش‌هایی که اخیرا خوندم، مقاله جاش گرسل(Gressel) از دانشگاه سانفرانسیسکو بود.این پژوهشگر دنبال این بود ببینه"چه رفتارهایی نشان از هوش عاطفی بالای یه آدم داره! و"از کجا میشه فهمید که با پارتنری باهوش بالای عاطفی/احساسی طرفیم!؟"و تو این زمینه شانس با ما یار بوده…

ایشون میگن گل گفتن،گل شنفتن و شنیدن‌های بدون قضاوت و همراهی برای حل مشکلات، تو روزهای اول رابطه که نیاز به زحمت نداره!،هوش عاطفی زمانی مشخص میشه که مدتی از شروع اون گذشته و تعارفات کنار رفته.اون موقع‌ست که با آنالیز5 موقعیت میتونید متوجه سطح هوش عاطفی خودتون یا پارتنرتون بشید؛

1) وقتی که اختلاف و دلخوری پیش اومده؛
تو موقعیت دعوا و جر و بحث،آدم‌های باهوش عاطفی بالا به جای تلاش واسه متقاعد کردن طرف مقابل و قرار گرفتن تو موضع دفاعی،با دقت به حرف‌ها گوش میدن و سعی میکنن وقایع رو از دریچه نگاه طرف مقابل‌شون هم ارزیابی کنن وببینن کجای این جریان خطاست...

2 آدمای باهوش عاطفی بالا در مواقعی که احساس کنن ظلم یا قضاوت اشتباهی در حقشون رخ داده، به شخصیت پارتنرشون حمله نمیکنن و اونو مقصر نمیدونن!، اون‌ها تو اینجور مواقع به پارتنر خودشون بصورت کاملا منطقی قضاوت اشتباهش رو یادآوری میکنن و…

3 تو این جور مواقع که خیلی از آدما میرن تو لاک تنهایی یا دفاعی و بعضا سعی میکنن دست پیش بگیرن که پس نیفتن!،آدم‌های باهوش عاطفی بالا سعی میکنن که یه راهی پیدا کنن و به طرف مقابل بگن و نشون بدن که بابت اون اتفاق شرمنده‌ان وبه دنبال راه جبرانن.

4) وقتی احساسات‌شون جریحه دار شده؛
آدم‌های باهوش عاطفی وقتی احساسات‌شون جریحه دار میشه به جای غر زدن و سرزنش طرف مقابل، به راحتی در مورد اینکه چرا گفتار و یا رفتار پارتنرشون باعث ناراحتی اونها شده صحبت می‌کنن و رفتار مورد انتظار از طرف مقابل رو بهش یادآوری میکنن.

و در نهایت 5) هوشمند عاطفی به کسی میگیم که به وقت خرابکاری نه تنها اشتباه خودشو میپذیره و شهامت معذرت خواهی از طرف مقابل رو داره،بلکه با تغییر در کلام و رفتار،اون معذرت‌خواهی رو نشون میده.چرا که معتقده؛"وقتی عذرخواهی میکنیم یعنی اون رابطه برامون ارزشش بالاتر از خیلی چیزهاست".
خوبیِ بودن با یه هوشمند عاطفی اینه که با خیال راحت می‌تونید با هم جر و بحث و قهر و دعوا کنید و هیچ حرفی تو دلتون نمونه. چون خیال‌تون راحته که هر اتفاقی هم بیفته بلدید چطور حل و فصل‌ش کنید.

رشته توییتی از @Dr_OmidAmani

کانالی برای درک حس ناب آرامش
@chehel_salegi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
4.2K viewsedited  18:16
باز کردن / نظر دهید
2023-05-15 15:43:27
گاهی بیا بی دلیل راه بریم !

به جای این‌که بگویی بیا کنار من بنشین بگو بیا کنار هم راه برویم.
پاهای من بی‌قرارند. نصف بیشتر ساعت‌های روز را ایستاده می‌گذرانم. ایستاده سبزی پاک می‌کنم، ایستاده میوه می‌خورم، ایستاده تلفن می‌زنم، ایستاده چت می‌کنم‌.
به خانه من اگر آمدی ای مهربان، بگذار وسط معاشرتمان بی‌دلیل راه بروم.

@delkhoshihayman
@chehel_salegi
4.4K viewsedited  12:43
باز کردن / نظر دهید
2023-05-15 09:34:58 هر انسانی میانگین پنج موضوع یا گروه یا پیجی‌ هست که هر روز می‌بینه و وقتش رو صرف اون می‌کنه!

یک فامیل دور دارم که معمولاً سالی یکبار ملاقاتش می کنم، اما هیچ دوسالی ندیدم که در یک حالت باشد.چهار سال پیش با پسر همسایه، حوزه علمیه ثبت نام کرده بود و سال بعدش با هم دانشگاهی‌هایش چمدان می‌بست برای کنسرت شهره در آنتالیا.
دانشگاه که می‌رفت شلوار پارچه‌ای می‌پوشید و مخ مسئول کتابخانه ملی را زده بود و هر روز نیم دوجین کتاب مرجع قورت می‌داد.بعد از فارغ‌التحصیلی هم شش جیب می‌پوشید و دائم ترک موتورِ سعید سیخکی (ساقی شرق تهران، حد فاصل سه راه افسریه تا سر اندرزگو) می‌نشست.
خلاصه اینکه در مهمانی هفته پیش، باز هم چشمم به جمال نورافکن ایشان روشن شد و این‌بار فامیل ناپایدارم لفظ قلم حرف می‌زد و خیلی شیک و مجلسی لباس پوشیده بود، در صورتیکه تا جاییکه خاطرم هست، پارسال آنقدر کثیف و شلخته بود که کارواش دو بار ماشینش را جواب کرده بود. مادرش می‌گفت: "عجیبه، از وقتی اومدیم محله جدید و با این پسر همسایه پایینی دمخور شده، دوباره کتابخون شده و سربراه"

من هم در جواب گفتم تا جاییکه حافظه ناقص من یاری می‌کند ایشان دائما مثل کاربن، رفتار و منش دوستانش را کپی می‌کرده. حتی یادآوری کردم که بعد از اینکه برای تولد نه سالگی‌اش لاکپشت کادو گرفتند، تا سه ماه جز کاهو هیچ چیزی نمی‌خورد.

بد نیست بدانید در آن دوران که آنتونی رابینز هنوز مسیر کودکستان تا خانه را بستنی قیفی لیس می‌زد، آقایی به اسم جیم ران در سخنرانی‌ انگیزشی‌اش گفته بود که «هر فردی میانگین پنج نفری است که بیشترین وقت را با آنها می‌گذراند».در واقع در این روزگار که فضای مجازی دروازه تمام ارتباطات ما با جهان اطراف شده، احتمالا تفسیر حرفش این است که هر انسانی میانگین پنج موضوع یا گروه یا پیجی‌ است که هر روز می‌بیند و وقتش را صرف آن می‌کند.

مثلا اگر شما هر روز بطور میانگین هشت ساعت و چهل و پنج دقیقه در گروه زنان فامیل، با مادر و خواهر و شهین خانم، دل و روده زندگی جاری و همسایه ها و همکارانتان را بیرون می‌کشید، یا اگر بیشترین زمان روز را با حسن و بابک و اصغر، توی گروه «نمکدون» لطیفه‌های بیخود برای هم می‌فرستید و تمام تحولات جامعه جهانی را به باد استهزا می‌گیرید، بی‌شک باید در همان حد و اندازه، انتظار پیشرفت داشته باشید.نه اینکه خودِ من هر روز الهی‌نامه می‌خوانم، نه.اصلا این روزها پیدا کردن پنج مطلب حسابی در طول روز چیزی شبیه تلاش برای یافتن زیربغل مار شده.

من به مدد پست های اینستاگرام دوستان، هر روز تمام مسیر تهران تا شمال را سه بار دوره می‌کنم و حالا به جرات می توانم تا خود چالوس چشم بسته رانندگی کنم. بعد هم آنقدر عکس غذا لایک می‌کنم ( از لازانیای مامان پز گرفته تا ته‌دیگ ماکارونی) که معمولا اشتهایی برای شام خوردنم باقی نمی‌ماند. آخر هفته‌ها هم آنقدر چنجه کباب لایک کرده‌ام که مشکوک به نقرس‌ام.امروز هم شکر خدا ویدئوی آموزشی - کاربردی در اینستاگرام دیدم در خصوص اینکه « آقا باربد بالاخره یاد گرفته که دستشوییش رو بگه».

چند دقیقه پیش هم حسن اسدی یک عکس گذاشته بود که خودم در زمین خاکی پشت امامزاده داوود از او گرفتم. به این کار ندارم که چرا بالای عکس لوکیشن روستایی در حاشیه زوریخ را زده بود، شاید اشتباهی دستش خورده بود، اما جالب بود که خاله طلعت‌اش کامنت نوشته بود «مارکوپولوی من، زودتر برگرد که دلتنگتیم».
القصه اینکه همانطور که لباس های سفید را با لباس های دیگر یکجا توی ماشین لباسشویی نمی‌اندازید، مبادا که رنگ بگیرند، باید سعی کنیم مراقب صفحه سفید روحمان هم باشیم.با انسان و انسانیت همنشین شویم تا شاید نسیمی باشیم که از گلستان گذشته و بوی گل گرفته نه اینکه از لجنزار بوی تعفن با خود آورده.

نویسنده :؟
کانالمون روبه دوستانتون معرفی بفرمایید !
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
4.5K viewsedited  06:34
باز کردن / نظر دهید
2023-05-14 21:24:28
عکسِ سیاه و سپید، فراغت از رنگ است. رنگ، مثل پرده‌ای‌ست که روی اصیل‌ترین حقیقتِ زندگی کشیده شده است؛ این حقیقتِ اندوهبار که زمان می‌گذرد و سوژه‌ها تا ابد ناکام خواهند ماند.
رنگ، نوعی آرایش کردنِ‌ گذشته است. سوژه‌‌ها، حتا سوژه‌های قدیمی‌ترین عکس‌ها، «در واقع» رنگی بوده‌اند، اما عکسِ سیاه و سپید به بیننده می‌گوید: بی‌پناهی، آسیب‌پذیری و معصومیتِ سوژه را فارغ از رنگ‌ها ببین. عکس، به نحو توأمان، هم گواهی حضور است، هم گواهی غیبت. «رنگ» کفه را به نفع حضور سنگین می‌کند. عکس سیاه و سپید از چنان فریبی خالی است و به بیننده می‌گوید: سوژه‌ای که در قاب بوده، دیگر نیست.

ابراهیم‌ سلطانی
عکس:مرحوم " تور ولی" ، چهره آشنای رامسر تا دهه ۵۰ شمسی
@chehel_salegi
4.8K viewsedited  18:24
باز کردن / نظر دهید
2023-05-14 19:45:55
تنهایی، صدای موتور یخچال میده

آنا: وااای ِ من. چقدددر سخت؟
مریم‌: وبدتر از همه این که راننده خود آقای مهندس بوده . فکر کنم  موتور یخچالش ،الان سوخته باشه واصلا صدایی نداشته باشه
اسماعیل :وای! خدا نصیب هیچ کس نکنه.
مرضیه ح : اخ که چه میکشه .دیدم .سوختم چندتاعزیز پیچیده تا ابد اون کفن نبود دور اونها ،روح من بود،خود من بود.اخ اخ اخ

رز : به این فکر میکنم ی آدم مگه چه توان درد و اندوه رو میتونه داشته باشه...
سارا: چقدر درد  توی این عکس  وجود داره
ستاره :واااای،طرف چجوری می خواد ادامه بده!
علی:من میفهممش همین بلا سرمنم اومده

کانالمون روبه دوستانتون معرفی بفرمایید !
@chehel_salegi
@safar_chehelsalegi
4.2K viewsedited  16:45
باز کردن / نظر دهید