Get Mystery Box with random crypto!

دُردونه(قصه،کارتون،لالایی)

لوگوی کانال تلگرام childrin1 — دُردونه(قصه،کارتون،لالایی) د
لوگوی کانال تلگرام childrin1 — دُردونه(قصه،کارتون،لالایی)
آدرس کانال: @childrin1
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 9.73K
توضیحات از کانال

👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه
@Anivady
⚃⚄⚅جهت تبلیغ با بازدهی بالا با آی دی زیر تماس بگیرید👇👇👇
@Anivady
کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1
دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 7

2023-04-09 10:21:15
#نقاشی

مراحل کشیدن نقاشی گربه با کمک دست



∩_∩
(„• ֊ •„)
┏━━━∪∪━━━┓
@childrin1
┗━━━━━━━━━┛
171 views07:21
باز کردن / نظر دهید
2023-04-09 10:20:02
#کاردستی

با دستمال کاغذی و ماژیک کاردستی گل درست کنید

کانال دردونه رو دنبال کنید و هر روز ایده های جالب ببینید.


∩_∩
(„• ֊ •„)
┏━━━∪∪━━━┓
@childrin1
┗━━━━━━━━━┛
159 views07:20
باز کردن / نظر دهید
2023-04-09 10:18:08
#انیمیشن

دانلود انیمیشن جدید اصلان و الماس گمشده 2022

#دوبله_فارسی

کیفیت: (144)

خلاصه داستان:
آرکین و الماس گمشده ؛ اصلان پسری است که آرزو دارد مهندس هوانوردی شود. در میان وسایل پدربزرگش که یک خلبان قهرمان بود، او به سرنخ هایی از احیای واقعی یک هواپیمای قدیمی برمی خورد.


∩_∩
(„• ֊ •„)
┏━━━∪∪━━━┓
@childrin1
┗━━━━━━━━━┛
109 views07:18
باز کردن / نظر دهید
2023-04-09 10:18:08
#انیمیشن

دانلود انیمیشن جدید اصلان و الماس گمشده 2022

#دوبله_فارسی

کیفیت: (360)

خلاصه داستان:
آرکین و الماس گمشده ؛ اصلان پسری است که آرزو دارد مهندس هوانوردی شود. در میان وسایل پدربزرگش که یک خلبان قهرمان بود، او به سرنخ هایی از احیای واقعی یک هواپیمای قدیمی برمی خورد.


∩_∩
(„• ֊ •„)
┏━━━∪∪━━━┓
@childrin1
┗━━━━━━━━━┛
103 views07:18
باز کردن / نظر دهید
2023-04-09 10:18:07
#انیمیشن

دانلود انیمیشن جدید اصلان و الماس گمشده 2022

#دوبله_فارسی

کیفیت: (720)

خلاصه داستان:
آرکین و الماس گمشده ؛ اصلان پسری است که آرزو دارد مهندس هوانوردی شود. در میان وسایل پدربزرگش که یک خلبان قهرمان بود، او به سرنخ هایی از احیای واقعی یک هواپیمای قدیمی برمی خورد.


∩_∩
(„• ֊ •„)
┏━━━∪∪━━━┓
@childrin1
┗━━━━━━━━━┛
103 views07:18
باز کردن / نظر دهید
2023-04-09 10:10:27
                               
                 
                         

صبح بهاری یکشنبه تون عالی

امروزتون سرشار از آرامش
ان شاءالله امروز
بـرای تـک تـک دوستـانـم
هـمون روزی بشـه
کـه آرزوشـو دارنــد....

پـراز خـیر و بـرکـت
پراز موفقیت و
پراز محبت خــدا
در زنــدگی
روزتـون زیـبـا


∩_∩
(„• ֊ •„)
┏━━━∪∪━━━┓
@childrin1
┗━━━━━━━━━┛
137 views07:10
باز کردن / نظر دهید
2023-04-08 20:25:24 #لالایی_صوتی
"گل زیره"





join @childrin1
140 views17:25
باز کردن / نظر دهید
2023-04-08 20:24:16 #قصه_صوتی

"مشکل درخت کاج"

موضوع : : هر چه هستیم بهترین چیزیه که باید باشه

با صدای ماندگار( مریم نشیبا)




╲\╭┓
╭ @childrin1
┗╯\╲
143 views17:24
باز کردن / نظر دهید
2023-04-08 16:16:52 ‍ ‍ کلاغِ نرسیده

شب شد. قصه گوها آخر قصه شان گفتند: قصه ما به سر رسید، کلاغه به خانه اش نرسید.
اما کلاغه می خواست به خانه برسد. باید یک نفر را پیدا می کرد تا قصه بگوید. ماه توی آسمان بود. کلاغه پرید روی درخت کاج. گفت: آهای ماه! یک قصه بگو به سر نرسد. تا من برسم خانه.

ماه گفت: هیس! آن موقع که برای ستاره ها قصه می گفتم، تو کجا بودی؟ برو پیش یکی دیگر برایت قصه بگوید.

کلاغه رفت روی تیر چراغ برق. گفت: آهای چراغ! یک قصه بگو به سر نرسد. تا من برسم خانه.

چراغ برق گفت: هیس! آن موقع که برای شاپرک ها قصه می گفتم، تو کجا بودی؟ برو، یکی دیگر برایت قصه بگوید.

کلاغه پر زد. رفت روی یک گهواره. کلاغه گفت:

آهای گهواره! یک قصه بگو به سر نرسد. تا من برسم خانه.

گهواره گفت: هیس! آن موقع که برای بچه قصه می گفتم، تو کجا بودی؟

برو پیش یکی دیگر تا برایت قصه بگوید.

کلاغ از این طرف به آن طرف رفت. هیچ کس برایش قصه نگفت. خسته و غمگین نشست لب یک پنجره. یک مداد پشت پنجره بود. مداد گفت: آهای کلاغه! یک قصه بگو من بنویسم.

کلاغه گفت: من خودم، دربه در دنبال یکی می گردم برایم قصه بگوید. یک قصه که به سر نرسد.

مداد گفت: اما همه قصه ها به سر می رسند.

کلاغه گفت: من چه کار کنم؟ من هم می خواهم به خانه برسم.

مداد با خوشحالی گفت: قصه ام را پیدا کردم! قصه کلاغی که به خانه اش نرسید!

کلاغه گرد گرد نگاهش کرد. مداد گفت: همین جا بمان، قصه ات را بگو، من بنویسم.

شروع کرد به نوشتن: یکی بود، یکی نبود. شب شد. هممه قصه ها به سر رسیدند؛ اما کلاغه می خواست به خانه اش برسد.

مداد گفت: بقیه اش را بگو!

کلاغ بِر بِر نگاهش کرد. یک دفعه فکری به کله اش زد؛ چنگی زد و قصه را از نوک مداد قاپید. تندی پرید. مداد داد زد: آهای کجا؟! برگرد! این جوری قصه من به سر نمی رسد!

کلاغه همان طور که می پرید، گفت: عوضش من به خانه ام می رسم.
و رفت به خانه اش رسید.

#قصه



Join @childrin1
205 views13:16
باز کردن / نظر دهید
2023-04-08 07:57:34
#بازی

بازی هیجانی

دقت، توجه و تمرکز
هماهنگی چشم ها
هیجان و هدف
تقویت عضلات درشت


∩_∩
(„• ֊ •„)
┏━━━∪∪━━━┓
@childrin1
┗━━━━━━━━━┛
276 views04:57
باز کردن / نظر دهید