پنجاه درصد ماجرا حل است! #در_ستیغ_بلاهت گره نزدن سفرهی مردم ب | چرتکه
پنجاه درصد ماجرا حل است! #در_ستیغ_بلاهت گره نزدن سفرهی مردم به تحریمها جستجویی در معانی محتمل یک جملهی دو پهلو
راستش ویدیوی اثر دانینگ کروگر را گذاشتیم که به مرور ابلهانی که در قلّهی نادانی، حماقتشان را جار میزنند را معرّفی کنیم! اما دیدیم که ابله رفتنی است! چیزی که میماند بلاهت است! و در نتیجه تصمیم گرفتیم که مطابق حدیث شریف «انْظُر اِلي ما قالَ و لا تنظُرْ الي مَنْ قال» به بررسی حرفهای ابلهانه بپردازیم. (البته راستش گرفتاریهای محتمل ناشی از درگیر شدن با ابلهان نیز چندان بیتاثیر نبود!) حالا بیخیال این حرفها! به اصل داستان بپردازیم!
این لطیفهی حکمتآموز را لابد شنیدهاید! میگویند طرف رفت خواستگاری، ملت جویای نتیجه شدند. گفت که پنجاه درصد ماجرا حل است! من راضیام! مانده رضایت طرف که پنجاه درصد مابقی است! راستش تصور خیلیها از ماجرای گره نزدن سفرهی مردم به تحریمها از همین جنس است. انگار که قبل از این بچهای موذی در راستای اهداف شوم و خرابکارانهی خود، میرفته در خانههای ملت و سفرههایشان را به یک چیزی گره میزده ... داستان که این نیست! حکایت این است که یک جنگ اقتصادی بر علیه ما راه افتاده! جنگی که قطعا تلفات دارد. تلفاتی که تا کنون بسیار سنگین بوده. میشود گفت ما حیات مردممان را به جنگ گره نمیزنیم؟ شما نزنید! سلّمنا! همان پنجاه درصدش حل است! ولی وقتی موشک آمد و مردم را به ملکوت اعلی برد، اهمیت آن پنجاه درصد دیگر معلوم میشود! بلاهت متراکم است اگر کسی خیال کند میتوانیم بدون آسیب از زیر این جنگ اقتصادی در برویم!
در کمال ناباوری امّا این جمله معنای درستی هم میتواند داشته باشد! و آن این است که ما برای اصلاح مشکلات اقتصادیمان نباید معطل رفع تحریمها شویم. بازارهای مالی معیوبمان، یارانهی انرژی ناکارایمان، قیمتگذاریهای به غایت ابلهانهمان، بودجهی ناترازمان و صد تا اشکال عمدتا درشت و گاهی ریزمان را باید درست کنیم. این جور چیزها باید درست شوند، گر چه خیلیهاشان درد زیادی هم دارد! امّا تا درستشان نکنیم بساط همین است که هست. ناکارامدی نامبارکی که شاهد هستیم، همین که میگوییم بر دریای نفت و گازیم و گرفتار، از همین چیزها ناشی شده. بله! اگر این جور چیزها درست شوند وضعیت ملت بهتر میشود. اما نه فورا! راه طولانی و دشواری است. تصمیمگیریهای سختی در مسیر هست و از همه مهمتر طی این هفتخوان نیاز به توشهای دارد که در این عصر نایاب است! عقل!
خلاصه که ... سفرهی مردم به یقین بر اثر تحریم کوچک شده و خواهد شد. سفرهی ما، اقتصاد کشور، بسته به تجارت با دیگر کشورهاست. بسته به انتقال تکنولوژی است. بسته به ارتباط با جهان است! فارغ از قضاوت اخلاقی ما در مورد تحریمهای ظالمانهی آمریکای جنایتکار (که مرگ بر نیرنگهای او باد)، جنگ اقتصادی آمریکا، اقتصاد ما را کوچک خواهد کرد. همان طور که موشکهای عراق شهرهای ما را تخریب میکرد. عیار این حرف که تحریم کاغذ پاره است را مدتهاست فهمیدهایم! از طرف دیگر، گر چه تحریم امکان بسیاری از اصلاحات اقتصادی را نمیدهد، امّا انبوهی از نواقص و مشکلات از سر و روی مملکت بالا میروند که با عقل و درایت قابل رفع هستند. البته اگر برای عمل به جای جرّاح ... بگذریم! سفرهی مردم را، آن اصلاحات اقتصادی حسابشدهای که موجب ارتقاء معیشت مردم میشوند را، نباید معطل رفع تحریمها کرد. مشکلات باید اصلاح شوند تا فردای مردم بهتر از امروزشان شود. باید اصلاح شوند تا جنگ اقتصادی آسیب کمتری بر این کشور وارد کند تا انگیزه تحریم کاهش یابد و احتمالش کم شود. خلاصه وقتی این جملهی دو پهلو را شنیدید، کمی تامل کنید! شاید در حال زیارت یکی از ساکنین ستیغ بلاهت هستید!