سکتهٔ قلبیِ قبل از فوت! قسمت ۴ از ۴ از مهمترین نتایج | انقلاب ۵۷ بدون روتوش
سکتهٔ قلبیِ قبل از فوت!
قسمت ۴ از ۴
از مهمترین نتایج ناسیونالیسم ملّی در نظم جهانِ پساکرونایی چیزی جز زوال و فروپاشی گلوبالیزم و هنجارهای مربوط به فرهنگ جهانی شدن در قارهای که از یکدیگر درحال دزدیست نخواهد بود! آمریکا ناهنجاری به نام جهانی شدن یا گلوبالیزم را به عنوان یک هنجار معرفی کرد. باید توجه داشت که گلوبالیزم به هیچ وجه ناهنجار نبود اما آمریکاییها و اتاق فکر صهیونیستی با حقنه کردن تعریف خود بر این واژه، مناسبات گلوبالیزم را در یک جا متمرکز کردند و این دقیقاً خلاف معنای عملکردی آن واژه بود. به واقع امروز باید منتظر سپری شدن زمان بود تا در جهان پساکرونا، مجددا نظمی با مشارکت همهٔ آحاد مردم، مفهوم مرزها، ملیتها، ارزشها و جایگاه واقعی کشورها و انسانها در مناسبات بینالمللی و مدیریتی جدید بازتعریف شود. در باز تعریف جدید به طور قطع، نقش دولتها به عنوان بازیگران اصلی در صحنهٔ نظام بینالملل در مقابل بازیگران فراملّی و بینالمللی افزایش خواهد یافت.
جایگاه آیندهٔ «امنیتی-سیاسی» اتحادیه اروپا؛
تحولات اخیر در روابط دو یا چند طرفه در صحنهٔ بینالملل، اروپا را به نقطهای رساند که در کنفرانس امنیتی مونیخ امسال که کمتر از یک ماه پیش برگزار شد، گسست و جدایی مابین اعضای این اتحادیه به خوبی عیان بود. به نحوی که نتیجهٔ بیرونی و اسم این کنفرانس چیزی جز «غرب زدودگی» از نظام بینالملل برداشت نشد. گسستها و شکافهای عمیق در روابط مابین کشورهای دوسوی آتلانتیک تا آنجا عریان شد که آمریکاییها به اختلاف برلین و خودشان اعتراف کردند. به واقع کرونا صرفاً تنها یک محرک جهت تسریع این روند و تغییر نظمی بود که آمریکا آنرا به زور به دنیا بعد اتمام جنگ جهانی دوم حقنه کرده بود. اما همین کرونا در مناسبات بینالملل مانند متغیری شده است که امروز بزرگترین تهدید برای نظم آمریکایی در جهان است. به واقع نظم آمریکایی نه تنها از معنا تهی شده است، بلکه جایگاه مقتدر «سیاسی-امنیتی» خود را در جهتدهی به تحولات جهان از دست داده است.
قطعاً بازیگران و صحنهگردانهای عرصهٔ بینالملل متوجه پدیدهٔ زوال اتحادیهٔ اروپا شدهاند لذا برای جلوگیری از فروپاشی دولتهای خویش، باید تن به ازدیاد ناسیونالیسم ملی دهند. خروجی مهم افزایش ملیگرایی در کشورهای مذکور باعث تغییر در موازنهٔ قدرت دولتهای قارهٔ سبز در مواجه با آمریکا خواهد شد. باید در نظر داشت که به دلیل ازدیاد و شدت گرفتن ناسیونالیسم ملی در دولتهای اروپایی، نقش دولتها به عنوان بازیگران اصلی در صحنهٔ نظام بینالملل در مقابل بازیگران فراملّی و بینالمللی افزایش خواهد یافت. یکی از بازیگران فراملّی در مقابل کشورهای اروپایی، ایالات متحدهٔ آمریکاییست که به راحتی در این اضطرار اموال آنها را به سرقت میبرد. لذا مناسبات سیاسی و بینالمللی کشورهای دو سوی آتلانتیک مجددا بازتعریف خواهد شد چراکه عدم بازتعریف چیزی جز خسران اروپا نخواهد بود.