2021-07-13 10:36:57
چرا گوگل را ترک کردم؟!نویسنده: Zeb Fitz Simmons
من اخیرا کارم را بهعنوان مدیر در یکی از بخشهای شرکت گوگل رها کردهام بدون اینکه پیشنهاد کاری فوقالعادهای دریافت کرده باشم یا بخواهم برای خودم کار کنم. شاید بهنظر خیلیها اقدام من برای ترک کردن شرکتی مانند گوگل اقدامی احمقانه بوده باشد، اما به عقیده خودم این تصمیم بهترین تصمیمی بود که در تمام عمرم گرفتهام.
من در مجموع دو سال در شرکت گوگل کار کردم که 18 ماه نخست آن برای من رویایی و عالی بود و من در آن ماهها با اعضای تیم کاریام رابطهای فوقالعاده خوب و دوستانه داشتم. وظیفه اصلی تیم کاری ما عبارت بود از بازسازی روابط نیروی کار در بخشهای مختلف شرکت گوگل با هدف کاهش هزینهها و افزایش ارائه طرحهای جدید برای نوآوری و تنوعبخشی به محصولات و خدمات.
همه چیز داشت برای من و اعضای تیم تحت رهبریام در گوگل خوب پیش میرفت تا اینکه تصمیم گرفتم ایدهای بزرگ و جسورانه را برای متحولسازی یکی از بخشهای کاری گوگل پیشنهاد دهم.
با توجه به ذهنیتی که از قبل در مورد شرکت گوگل داشتم توقع من این بود که ایده پیشنهادیام که به عقیده من و چند نفر از همکارانم ایدهای ناب و فوقالعاده بود با استقبال گرم مدیران گوگل روبهرو شود.
اما پس از گذشت چند هفته از ارائه آن ایده به مدیریت گوگل هیچ بازخوردی از آنها دریافت نکردم. وقتی هم دوباره این کار را تکرار کردم و نامهنگاری مجددی را با مدیران گوگل صورت دادم متوجه شدم که آنها اصلا پیشنهاد مرا مورد بررسی هم قرار ندادهاند و برای آن هیچ ارزشی قائل نشدهاند.
همان جا بود که من فهمیدم یک نوع «فرهنگ قبیلهای» در گوگل جریان دارد که براساس آن، ایدههای ارائه شده از سوی افراد، تنها زمانی مورد اعتنا قرار میگیرد که آن ایده یا ابتکار از طرف کسانی ارائه شده باشد که از اعضای قبیله صاحب نفوذ و نخبه حاکم بر شرکت گوگل به شمار آیند و در غیر این صورت آن ایده به احتمال زیاد راه بهجایی نخواهد برد.
من خودم به شخصه انسانی چالشدوست هستم و یکی از دلایل پیوستنم به گوگل این بود که فکر میکردم گوگل جایی است که میتواند عطش من را برای درگیر شدن با چالشهای پیاپی و ماجراجویی کاری برطرف کند، اما متاسفانه در عمل دیدم که فرهنگ مبتنی بر «قبیلهگرایی» و گروه گرایی در گوگل باعث تنگتر شدن دایره ایدهپردازان در آنجا شده و افراد خارج از این دایره شانسی برای معرفی و پیادهسازی ایدهها ندارند.
من حتی برای اینکه مطمئن شوم مشکل از ایده من نیست، آن را با رئیس مستقیم خودم مطرح کردم و از او نظر خواستم. او بعد از بررسی به من گفت ایدهام هیچ مشکلی ندارد و در صورت پیاده شدن در شرکت گوگل میتواند بسیار موثر باشد. اما او هم به وجود همان چیزی در شرکت گوگل اشاره کرد که خودم هم آن را احساس کرده بودم؛ یعنی وجود فرهنگ قبیلهای و بسته بودن دایره ایدهپردازان مورد وثوق و تعیینکننده در شرکت که افراد خارج از دایره خود را به بازی نمیگرفتند.
به هر حال من پس از چند ماه کلنجار رفتن با خود و مدیران شرکت گوگل به علت اینکه نتوانستم ایده پیشنهادیام که به گواه بسیاری از همکارانم ایدهای فوقالعاده و کاربردی بود، مجبور به ترک شرکت گوگل شدم و ترجیح دادم در جای دیگری کار کنم که برای خود ایدهها و ابتکارات پیشنهادی ارزش قائل هستند و نه فرد یا افرادی که آن ایدهها را پیشنهاد دادهاند.
@CityAcademy
24 views07:36