آدرس کانال:
دسته بندی ها:
ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین:
1.87K
توضیحات از کانال
"راحیم به روح"
اشعار کلاسیک را با ما دنبال کنید
@ClassicalPoetry
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
0
3 stars
0
2 stars
1
1 stars
1
آخرین پیام ها 7
2022-06-08 18:13:39
445 views15:13
2022-06-08 17:01:42
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ایست ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﭼﯿﺮﻩ ﺷﺪﻥ ﺑﺮ ﻏﺮﺍﯾﺰ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺁﻥﻫﺎ ﺭﺍ ﺳﺮﮐﻮﺏ، ﺩﮔﺮﺳﺎﻥ ﻭ ﺟﺮﯾﺤﻪﺩﺍﺭ ﮐﻨﺪ؛ ﻭ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﻢ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎﺗﺮ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺯﺧﻤﯽ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻏﺮﺍﯾﺰ ﺳﺮﮐﻮﺏ ﺷﺪﻩ، ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﯿﺮﻩ ﺷﻮﻧﺪ، ﻭ ﻭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﺒﺎﻫﯽ ﺑﮑﺸﺎﻧﻨﺪ.
انسان و سمبول هایش
#کارل_یونگ
27 views14:01
2022-06-07 22:30:55
پندار برانگیخته صد نقش فسون رنگ
این پرده دریدیم و ز پندار گذشتیم
دیدیم غباری چو بر آن ابر، جامه فکندیم
از جاده دنیا چه سبک بار گذشتیم
#سهراب_سپهری
200 views19:30
2022-06-07 17:00:22
آزادی دریایی متلاطم و طوفانی است؛
و انسانهای بزدل آرامش استبداد را بر این طوفان ترجیح می دهند.
#توماس_جفرسون
257 views14:00
2022-06-06 22:30:05
ای سراپايت سبز
دست هايت را چون خاطره ای سوزان
در دستان عاشق من بگذار
و لبانت را چون حسی گرم از هستی
به نوازش لب های عاشق من بسپار
باد ما را خواهد برد
باد ما را خواهد برد
#فروغ_فرخزاد
307 viewsedited 19:30
2022-06-06 19:30:47
ز آسمان آنچه طلب میکنی از خود بطلب
باورم نیست که درها، به دعا بگشایند
حکم، حکم تو و دستان گشایندهی توست
تا اشارت کنی: این در بگشا! بگشایند
#حسین_منزوی
317 views16:30
2022-06-06 17:00:46
فقیری از بازار عبور میکرد که چشمش به دکان خوراکپزی افتاد از بخاری که از سر دیگ بلند میشد خوشش آمد تکه نانی که داشت بر سر آن میگرفت و میخورد. هنگام رفتن صاحب دکان گفت: تو از بخار دیگ من استفاده کردی و باید پولش را بدهی. مرد بیچاره که از همهجا درمانده بود بهلول را دید که از آنجا میگذشت. از بهلول تقاضای قضاوت کرد بهلول به آشپز گفت: آیا این مرد از غذای تو خورده است؟ آشپز گفت: نه ولی از بوی آن استفاده کرده است.
بهلول چند سکه نقره از جیبش در آورد و به آشپز نشان داد و به زمین ریخت و گفت: ای آشپز صدای پول را تحویل بگیر. آشپز با کمال تحیر گفت: این چه طرز پول دادن است؟ بهلول گفت: مطابق عدالت است؛ کسی که بوی غذا را بفروشد در عوض باید صدای پول دریافت کند.
326 views14:00
2022-06-05 22:31:26
عشق را عقل نمیخواست که بیند لیکن
هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
سعدیا گر همه شب شرح غمش خواهی گفت
شب به پایان رود و شرح به پایان نرود
#سعدی
194 views19:31
2022-06-05 19:31:08
تنها دو انرژی در هسته تجربه انسان وجود دارد: عشق و ترس.
عشق آزادی می بخشد، ترس آن را از بین می برد.
#دونالد_والش
236 views16:31
2022-06-05 13:45:28
گفت: چرا اشارت به گورستان کردی و من آبادانی خواستم؟
گفت: از آنکه هر روز گورستان معمورتر است و شهر خراب تر.
#عطار
292 views10:45