Get Mystery Box with random crypto!

سوژه های متوهم آزادی رضا مجد در این زمان که نئولیبرالیز | اندیشه انتقادی

سوژه های متوهم آزادی


رضا مجد



در این زمان که نئولیبرالیزم سیطره‌ی تام و تمام یافته، در نتیجه‌ی این فرایند عظیم جهانی شدن و جهانی کردن امر سرمایه و منطق بازار آزاد کاپیتالیستی، ناگزیر پس مانده‌ها و باقے مانده‌های زیادی برجا مانده است که نتیجه‌ی منطقی این فرایند جهان گستر است. و یادمان باشد که هیچ وقت یڪ چیز کامل و منطبق بر چیز دیگر جذب نمی‌شود، حتی دال با مدلول، یا واژه با مصداق واژه، حتی دو جنس زن و مرد، و در تمام این یکی شدن‌ها و فرایند جذب و این همان شدن، یڪ پس مانده‌ای برجا می‌ماند که نمی‌تواند جذب این فرایند شود و اصولا از هر جذب شدن و از آن خودکردن و نامیدن و معنابخشی تن می‌زند. این پس مانده‌های بی‌نام و نشان و بی‌محتوا که جز واژه‌ی تفاله یا پسمانده، هیچ واژه‌ای بازنمای آن نیست، به شکل پارادکسیکالی دقیقا ما هستیم همه‌ی ما که به عنوان سوژه‌های اراده‌ی آزاد همچون "بازار آزاد" و لیبرال‌های فردگرا و ستایشگر "آزادی" خودمان را بازمی‌شناسیم یا به بیان بهتر تخیل می‌کنیم. پس از اتمام پروسه‌ی نئولیبرالیسم و هم ارز بسط و گسترش کاپیتالیسمِ یونیورسال، ما با پس‌ماندِ غیرقابل جذب و فهم چیزها و کسان و دیگران و پدیدارها مواجه شدیم. بطوری که همچنان که هرچیزی و هرکس از جوهر درونی و تفاوت گذار و خاص و تکین خودش تهی شده. ما با بدنهای بی اندامی مواجه می‌شویم با یڪ دهان گشوده در انتهایشان، البته بدن‌های بدون اندام به معنای بکتی کلمه نه دلوزی، که تا سطح کاملا بیولوژیکی فروکاسته شده‌اند و تنها غرایز ابتدایی خوردن و نوشیدن و بلعیدن و خوردن و مصرف کردن، برایشان بامعناست و تنها کارکردی که باید حفظ و رفع و ابقا شود، همین خصلت بلعیدن و درونی کردن مصرف است. ولی چیزی که تمام این سوژه‌های مصرف که دیگر بجای هسته‌ی سوژه‌گی شان یک توده‌ی پس ماند غیرقابل جذب و هظم و فهم را یدک می‌کشند چیزی که همه‌ی آنها در اولین مواجهه اظهار می‌کنند این است که کاملا آزاداند و سررشته‌ی همه چیز در دستشان است. البته نباید از شنیدن این سخنان تعجب کرد چون ما با سوژه‌های پسانئولیبرالیستی و پساکاپیتالیستی داریم مراوده می‌کنیم. و یکی از کارکردهای نئولیبرالیسم ایجاد کردن احساس کاذب آزاد بودن در سوژه‌هایش است. و این احساس آزاد بودن تا بدانجا واقعی است که به کار اهداف نئولیبرالیستی بیاید. قبل از ظهور و بروز نئولیبرالیسم کاپیتالیسم برای پیشبرد اهدافش به کنترل و انضباط نیاز داشت به همین خاطر سوژه‌های این دوره سوژه‌ی انضباط بودند و از فرایند انضباط برساخته می‌شدند، فرایندهایی که فوکو بخوبی سازوکار و چگونگی ظهور و بروزش را به نقد کشیده اما این فرایند با ذات کاپیتالیسم که اشتهای سیری‌ناپذیر برای توسعه و پیشرفت و رفتن به فراسوی هرگونه حدومرز همخوانی نداشت و دست و پاگیر سرعت پیشرفت و جهانی شدن کاپیتالیسم هم بود. اینجا بود که نئولیبرالیسم با ایده‌های بکر و پست‌مدرن بداد کاپیتالیسم آمد. کاپیتالیسم برای رسیدن به کُنه اهدافش به سوژه‌هایی نیاز داشت که تمام این فرآیندهای انضباط و کنترل سلطه‌گی درونی سوژه شده باشد. به یڪ معنای دیگر سوژه تمام اینها را در قالب ارزش‌های جدید و پست‌مدرن درون‌فکنی کرده و جزئی از خویشتن خودش بکند و برای اینکار لازم بود که کارهایی برای برساخت سوژه‌ی جدید مصرف، صورت بگیرد. نمونه‌اش تبلیغ فرد و فردگرایی و بنیاد سوژه‌ی اراده ورز قائم بالذات نئودکارتی آنهم با تکیه بر انواع روانشناسی‌های موفقیت و اگوسایکولوژی بود. وظیفه‌ی این روانشناسی‌ها این بود که موفقیت و شکست را با انتزاع از بستر مناسبات اجتماعی، امری درونی و فردی بکنند. و سوژه را هرچه بیشتر به سمت تقویت اگوی خودشیفته/خیالی‌اش سوق دهد. و چون اگو ذاتی تصویری و توهمی دارد با تقویت اگو در واقع این دنیای تصویری و توهمی و ایدئولوژیک است که در واقع تقویت می‌شود. و ماحصل این فرایند برساخت سوژه‌ی منفرد و اتمیزه است که خود را در ساحت خیالی صاحب اراده و اختیار تلقی می‌کند، یک سوژه‌ی دکارتی صاحب اراده در اعمالش و اختیار در رفتارهایش. کیف اولیه‌ای که سوژه از این موضع جدیدی که اختیار کرده می‌برد بخصوص کیف مازادی که از تخیل آزادی‌ای که نصیبش شده حاصلش می‌شود در واقعیت مانع دیدن تارها و بندهای جدید اما نامرئی انقیاد و سلطه‌اش نه بدست سرمایه‌داری بلکه اینبار بدست اراده و اختیار کذائی خودش است. در واقع سوژه اینبار با اختیار خودش تن به سلطه و انقیاد می‌دهد، در حالی که چیزی که سوژه آن را انتخاب فردی خودش لحاظ می‌کند در واقع پیشاپیش درون یک گستره‌ای از انتخاب‌ها، انتخاب شده است، چرا که پیشاپیش جهان به آن شکل و قالب برساخته شده که در آن هر انتخابی در دراز مدت به سود نظام کاپیتالیستی و به زیان سوژه‌های تک افتاده و منفرد تمام می‌شود. هرچند که کیفی لیبیدونال را عاید سوژه‌ها در کوتاه مدت می‌کند.

#یادداشتها
@critical_thought