Get Mystery Box with random crypto!

#سارا #قسمت2 .دوباره مي دیدمش و حتي با یه سالم ساده هم دیوونه | دنگه کوردی

#سارا
#قسمت2
.دوباره مي دیدمش و حتي با یه سالم ساده هم دیوونه مي شدم
صدا هلهله جمعیت بلندتر شد ومنو به خودم آورد.تازه متوجه
شدم
صورتم غرق اشکه .سریع به سمت حموم دویدم و درو پشت
سرم بستم.نمي
دونستم چه طور باید جلو اشک هامو بگیرم که آبرومو
نبرن.چشمام هر
لحظه قرمزتر مي شد و صورتم هم داشت ورم مي کرد.همون
لحظه صدا
.مامانمو شنیدم که داشت سراغمو مي گرفت
شیر آبو باز کردم وچند مشت آب به صورتم پاشیدم که ورم
صورتم بخوابه.به
آینه نگاه کردم که نتیجه شو ببینم اما خودم از صورتم وحشت
کردم ... تمام
مواد آرایشي که به صورتم زده بودم به هم ریخته بود و
صورتم شبیه نقاشي ها
:سرخ پوستي شد ه بود.گریه ام شدت گرفت و به التماس افتادم
خدایا به دادم برس، نذار آبروم بره که همه چي به هم مي -
ریزه.دیگه چه
طور سرمو تو فامیل باال بگیرم؟خدایا به خدا این امتحان واسه
من خیلي
زیاد ه .خدایا غلط کردم، قول مي دم دیگه هیچ وقت عاشق
نشم!خدایا جلو
این اشک ها لعنتي رو بگیر،یه وقت یکي نیاد اینجا .وااا خدایا
مامان داره
!صدام مي زنه، خدایا یه کار بکن
دوباره رفتم سر شیر آب و با صابوني که تو حموم بود و نمي
دونستم مال کیه
تند تند صورتمو شستم.من که حتي حاضر نمي شدم از شامپو
کس دیگه ای
استفاده کنم حاال به چنین روز افتاده بودم.باالخره صورتم
حالت عاد ی پیدا
.کرد و از حموم بیرون رفتم
همه تو سالن بزرگ خونه عمه ام مشغول پایکوبي بودن و
وسط شون هم
پرهام ولعیا دست تو دست هم مشغول ر*ق*صیدن .موج
اشک به چشمام هجوم آورد و اونقدر حال
!بد بهم دست داد که احساس کردم االنه که باال بیارم
با دست جلو دهنمو گرفتمو راهي حموم شدم .چند بار عوق
زدم اما چیز
تو معده ام نبود که بخواد بیرون بیاد.اون چند روزمونده به


پایان قسمت 2
ادامه دارد

@dangekordi24