#دلنوشته_6797 سلام ب همه دوستان کانال دلنوشته ها انشالله هر | داستانها و دلنوشته ها
#دلنوشته_6797
سلام ب همه دوستان کانال دلنوشته ها انشالله هر کسی هر،مشکلی تو زندگیش داشته باشه ب یاری خدا حل بشه لطفا دل نوشته منم تو کانال بذارید و از،مشاوران درخواست راهنمایی دارم پسری دارم 18ساله خودم 46سال دارم و شوهرم 52سال پسرم دو ساله رفیق باز،شده همش سرش تو گوشیه و با دوستاش حرف میزنه فرقی هم نداره پسر یا دختر خیلی هم علاقه ب رانندگی ماشین داره عشقش همش شده ماشین اصلا ب نصیحت های ما گوش نمیده هر چ باهاش حرف میزنیم میگه باشه ولی باز میره دنبال رفیق بازیش بخدا دیکه خسته شدم از بس نصیحتش کردم و گوش نمیده شب اصلا خواب نداریم از،غم و غصه این ک آخر و عاقبت این بچه چی بشه فعلا هم یه خانم با دوتا از،دخترانش،ک 14سالشونه باهاش تلفنی و تصویری حرف میزنن خانمه گفته بیا دخترم و بهت بدم اینم کلمه نه رو نمیتونه بگه تو درواسی مونده رفتم پیش اون خانمه گفتم اینو اصلا ببین تو سنی هست ک بتونه خرج یه خانواده رو بده اینیکه همش دنبال ماشین و رفیقه این میتونه خرج زن و زندگی رو بده حرف خانمه فقط این بود ازدواج کنه خوب میشه بیشتر،جوانها اینجورین بعد از ازدواج خوب شدن گفتم این چند ماه بعد باید بره سربازی اونوقت کی خرج زندگی شو میده ک بهش چسبیدی ک بیا بهت دختر بدم؟؟؟؟ با پسرم حرف زدم قبول کرد ک دیکه حرف نمیزنم با این خانم و دختراش حتی شماره هاشو خاموش کرد باز این دختره ب شماره ک از پسرم دست خودم بود هی زنگ میزد و پیام میداد و سراغ پسرمو می گرفت دختره رو هم نصیحت کردم شاید این گوش بده تا چند روز قطع شد زنگ زدنهاشون ولی دیشب شنیدم صدا اون خانم و دختراشو ک پسرم داخل ماشین نشسته بود و داشت حرف میزد باهاشون الان از،شما تقاضا دارم منو راهنمایی کنین ک چطوری شر این خانم و با دختراش و از،گردن پسرم خلاص کنم در ضمن من رفتم خونه این خانم ک باهاش حرف زدم ک پسرم در،سن ازدواج الان نیس بعد از،سربازی،خانم با شوهرش،گفته اومدن خواستگاری الان شوهرش از،قضیه فهمیده و گوشی هر دوتا دخترشو گرفته طوری رو مخ پسرم رفتن ک وقتی عصبی میشه مشت میزنه ب سرش و داد و بیداد میکنه لطفا منو راهنمایی کنین ببخشین ک طولانی شد
