Get Mystery Box with random crypto!

داستانها و دلنوشته ها

لوگوی کانال تلگرام dastan_vaghei — داستانها و دلنوشته ها د
لوگوی کانال تلگرام dastan_vaghei — داستانها و دلنوشته ها
آدرس کانال: @dastan_vaghei
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 4.05K
توضیحات از کانال

سلام
دلنوشته های شما بدون ذکر نام در کانال قرار داده میشود
و دوستانی می توانند نظرات و تجربیات خود را درمورد آن موضوع بیان کنند
دلنوشته هارو به آیدی زیر بفرستید 👇👇👇
@niluad

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-30 13:48:38 #دلنوشته_6862

با سلام به اعضای کانال  دلنوشته  می خواستم بگم در مورد تربیت پسر بچه 9ساله که پدرش خیلی دوستش داره لوسش کرده همچی براش گفته خریده حالا روزها که پدرش سر کار میره اصلا به حرف من گوش نمیده سر خود شده یکدنده شده تا یحرفی چند بار نگی گوش نمیده وقتی که پدرش از سر کار میاد خونه اصلا و ابدا دیگه حرف گوش کردن می زاره بکنار این پسر که گفتم تک فرزنده لطفا در مورد چگونگی رفتارو بر خورد من و پدرش بگین این بگم من که حرف گوش نمیده گاهی کتکش می زنم بعدا هم خودم خیلی زیاد ناراحت میشم از دلش درمیارم میگم که انقدر گوش ندادی تا کتک زدم خواهش می کنم راهنمایی کنید  واگه کانال یا گروهی که روانشناس کودک و نحوه برخوردش دارین بگین
با تشکر


@dastan_vaghei
903 views10:48
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 13:47:49 #دلنوشته_6861

سلام از طرف دوست عزیزم این دلنوشته بازگو میشه لطفا پاسخ درست بدین
بیسو پنج و همسرم سی حدود دوسال ک زیره ی سقف زندگی میکنیم و یک سالیم نامزد بودیم تو نامزدی ی بار تونستم مچ همسرمو بگیرم ک داش تو اینسا با ی دختری ک آشناهم بود چت میکرد و درخواست شماره ازش رو داش ک دختره گفته بوده نمیدم وفلان و نامزدشم ک دیده بودو چتو ی بحثی ب وجود اومدو تموم شد و بخشیدش
و اینک تازه ی ماه پیش متوج ی پیام میشه ک از طرف خانمی بوده. ب همسرش میگ و میزنه زیرش ک زنه دوستمه با گوشی اون زنگ زده فلان بعد خانم ک باور کرده بوده میگزره تا اینگ ی تماس دوباره از اون شماره میبینه تو واتساپ ک تصویری زنگیده و شوهره نفهمیده مونده تو تماسا
خلاصه بازم زنه میگ پس تو گفتی زنه دوسمه چرا زنگ زده فلا ن باز این اقا میزنه زیرش  ب دوسش زنگ میزنه ک آقا باز زن شما اشتباهی زنگ زده دوس نامردشم ک دسش با این یکی بوده میگه اره زنه منه ببخشید فلان
بعد اینک خانمه شک میکنه میره ریز تماس های آقارو در میاره میبینه بعد اون قضیه دوباره تماس گرفته با اون خانمه ک خلاصه خانمه میفهمه  اقاهه اولش میزنه زیرش ولی بعد اعتراف میکنه ک اره باهاش مجازی دوسم
اینم بگم کاره مرده شب کاره ی بارم ب زنش زنگ نمیزده ب اون خانمنه دم ب دیقه میزنگیده
حالام حال روحی دوسم واقعا خرابه چیکار کنه نمیتونه ب خونوادشم بگ چون ی بار جدا شده راه برگشت دوباره نداره فقط بگین چ  کنه با شوهرش شوهرشم گفت پشیمونمو فلا
ممنون


@dastan_vaghei
910 views10:47
باز کردن / نظر دهید
2022-08-24 00:34:30 #دلنوشته_6860

سلام وقتتون بخیر
دوستان مادرم یه خونه دو طبقه دارن منم پیش مادرم هستم که تازه ساخت هستش بعد سر یه سری شرایطی مستاجر طبقه پایین آوردن و خیلی مهمون دارن الان یک ماه اومدن و همینجوری مهمون دارن که یه هفته میمونن بعد یه سری دیگه حالا مادرم این یک ماه به شدت حرص میخوره چون خونه را به سختی ساخته و پدرمم فوت شده.
حالا مادرم گفته برن از اینجا و ایناام مشکلی ندارن (البته با پررو بازی اونا)حالا من خودم احساس عذاب وجدان دارم و مادرمم میگه عذاب وجدان میگیرم اما اذیت هم میشم.
حالا چه کنم من؟؟

@dastan_vaghei
2.4K views21:34
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 18:24:11 #دلنوشته_6859

سلام.این روزا که داستان خیانت زیاد گذاشته میشه تو کانال،گفتم منم داستانمو بگم
من و برادرم دوتا بچه ایم.من ۲۹سالمه و دوساله ازدواج کردم.برادرم ۲۵سالشه و مجرده
مشکل منم،مثل بعضیای شما ،خیانت مامانم هست.مامانم مدام و به صورت پی در پی خیانت میکنه.اصلا خیانت انگار جزئی از زندگیش شده.بخدا اینو جدی میگم.دیدی ادم یه کاری رو چندبار انجام بده ،دیگه تبدیل به عادت میشه.الان خیانت هم برای مامانم عادت شده و مثل اب خوردن،این کارو انجام میده.زمانی هم که ما متوجه شدیم و به مامانم گفتیم که این چه کاریه انجام میدی؟ گفت جدی نگیر.اینا برای سرگرمیه.و با حالت افتخارامیزی گفت من بدون اینکه باهاشون رابطه داشته باشم ازشون پول میگیرم و بعد خندید.میگیم مادر من چه فایده داره اخه؟ چرا رابطه داری؟ اصن چرا پول میگیری؟ میگه به تو ربطی نداره.الان تو میخوابی پیش شوهرت مگه من چیزی میگم بهت؟ منم جوونم،جوونی نکردم و نیاز دارم و باید نیازمو رفع کنم .
مامانم میگه که من هیچوقت رابطه جنسی نداشتم ولی بخدا دروغ میگه. دخترای مجرد باوجود اینکه سخت‌‌گیری بیشتری دارن،میرن سکس میکنن دیگه چه برسه به خانومای متاهل که اصلا محدودیتی هم براشون وجود نداره.
به مامانم میگم مامان تو که این کار برات عادت شده،ولی چرا با مردای فامیل سکس میکنی اخه؟ یا اصن چرا میری با مردای متاهل که زندگی ها رو خراب کنی؟ میگه اینجوری پای جفتمون گیره و هیچکدوم نمیتونیم ابروی هم رو ببریم
میگم مامان به قران یه روزی دستت رو میشه و ابروت جلوی همه میره.میگه تو نگران من نباش.من خودم بلدم یکاری کنم که ابروم حفظ بشه.میگم مامان آه زن و بچه‌های اون مردا ،دامن گیر بچه هات میشه ها.میگه نه،خدا تاوان اشتباه کسیو از کسی دیگه نمیگیره.تازگیاهم متوجه شدم با یه مردی که ۱۰سال از خودش کوچکتر و متاهله دوست شده.غیرمستقیم بهش گفتم میدونم ولی چیزی نگفت.الان من چیکار کنم؟ بخدا دیگه سن و سالی ازش گذشته.این کارای کثیف رو نمیدونم چرا ادامه میده
اینم بگم مامانم بچه هاش رو خیلی خیلی دوست داره ولی هوس بازیشم نمیتونه کنار بزاره و همیشه میگه آدمارو قضاوت نکنید.احتمالا علت خیانتو میخواید بدونید: مامان من خیلی ظریفه و بابام خیلی درشته،مامانم خیلی آدم پرحرفی هست ولی بابام اونجوری نیس،مامانم خیلی قشنگتره چشمای روشنی داره و خوشگله ولی خب بابام قیافه معمولی و رو‌به پایینی داره،بابام هم از خیانتها خبر داره ولی کاری از دستش برنمیاد.طلاق هم به دلایلی امکان‌پذیر نیس
راستی اینم اضافه کنم که داداشم کاملا بی غیرت شده.یعنی اگه همزمان من یا مامانم رو با۱۰نفر دیگه ببینه،هیچ واکنشی نشون نمیده .یعنی دیگه غیرت برای داداشم هیچ معنایی نداره.و این تقصیر مامانم هست.مامانم با خیانتهای متعدد ،اعتمادبه نفس و غیرت این پسر رو نابود کرد
اینم اضافه کنم که هرکسی ما رو از بیرون نگاه میکنه حسرت زندگی ما رو میخوره.چون تو این همه سال هیچکدوممون جلوی مردم بد نگفتیم و حتی شده به ظاهر هوای همدیگرو داشتیم .و قیافه پدر و مادرمم خیلی مذهبی هست و اصلا کسی به فکرش نمیرسه که اینا بخوان خیانت کنن.
حالا سوال من اینه که واقعا زندگی مامانم به خودش مربوطه و من دخالت نکنم؟ یعنی همینکه برای من مادری کرده،من دیگه کاری به اینا نداشته باشم؟ نمیدونم چی بگم.شاید حق با مامانم باشهدولی خداشاهده حتی الان که ازدواج کردم و از خونه‌بابام اینا دورم،گاهی اوقات که حرفا و کارا یادم میفته کاملا عصبی میشم و میگم که خیانت هیچ توجیهی نداره و یه بخش مادری این هست که تو خونه ارامشو برقرار کنه نه اینکه سلب ارامش کنه.شاید باورتون نشه ولی وقتی یاد این حرفای مامانم میفتم،حس تنفر بهم دست میده و دیگه نمیتونم برم خونش.چون به همه چیز اون خونه شک دارم. من حتی اگه بشینم عمیق فکرکنم واقعا از مامانم متنفر میشم.چون رفتاراش کاملا شبیه زنهای فاحشه هست که پا میزارن وسط زندگی دیگرون و زندگیای مردم رو هم خراب میکنن.مامانم خیلی وقیح شده .یعنی از ابنکه بچه هاش در جریان کاراش قرار بگیرن،نگرانه ولی بازهم نمیتونه جلوی خودشو بگیره و به بهانه های مختلف با مردای مختلف رابطه برقرار میکنه
لطفا خواهشا زیر پست من احوالپرسی نکنید.فقط میخوام نظرات رو بخونم و مطلع بشم.ممنون

@dastan_vaghei
3.0K viewsedited  15:24
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 09:29:56 #دلنوشته_6858

سلام ببخشید من یه راهنمایی میخواستم .من حدود ۲۳ سال پیش عقد خوندم .شب بله برون پدرشوهرم یه دانگ از خونه های خودش را نوشت و امضا کرد .وقتی ما رفتیم محضر خونه برگشتیم من هر چی گشتم تو عقدنامه اون یه دنگ منا ننوشته بودن .الان پدرشوهر مادرشوهرم به رحمت خدا رفتن .برادرا میخان تقسیم ارث کنن .تو این میون مادرم برگه را گم کرده .ولی برادر شوهر بزرگه میدونه که من یه دنگ دارم .میخواستم راهنماییم کنید من چجور این یه دنگمو بگیرم .ایا تو اون دفتر خونه که عقد کردیم اونجا نوشتن برم بپرسم .خواهش میکنم کمکم کنید .


@dastan_vaghei
2.8K views06:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 08:33:20 #دلنوشته_6857

بنده خانمی هستم با قد 175 و شوهرم قدش 166 هست/حالا با وجود اختلاف قد با ایشون ازدواج کردم، ولی الان میبینم نمیتونم با این قضیه کنار بیام و هرجا ک برم همه بهمون خیره میشن و من خیلی بهم میریزم،حتی نمی‌دونم چطوری مراسم عروسی بگیرم چون می‌دونم مسخره ام میکنن،من زمانی ک مجرد هم بودم خیلیا قدم را مسخره میکردن ولی دست من نبود قدم/
الان خیلی اعصابم بهم ریخته
واقعا نمی‌دونم چیکار باید بکنم
اصلا اهل طلاق هم نیستم
کلا از دختری ک قدش بیشتر از 165 باشه بدم میاد


@dastan_vaghei
2.6K views05:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 08:32:20 چگونه « نه »بگوییم

مهارت « نه » گفتن یکی از مهارت های جرأت ورزی است.
اگر نگران هستید که چگونه نه بگویید، برای شروع بهتر است جملات زیر را مد نظر قرار دهید:

1- می شه چند لحظه بهم فرصت بدید؟

2- الان یه مقدار گرفتارم چطوره بعدا باهم صحبت کنیم؟

3- اجازه میدید یه مقدار درموردش فکر کنم، بعدا بهتون خبر میدم.

4- خیلی دوست دارم بهتون کمک کنم، ولی متاسفانه نمیتونم.

5- الان خودم لازمش دارم نمیتونم بهتون قول بدم ...

@dastan_vaghei
2.2K views05:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-01 08:29:37
وقتی کسی اندازه تنت نیست

دست به اندازه های خودت نزن...

حسین پناهی


@dastan_vaghei
2.1K views05:29
باز کردن / نظر دهید
2022-07-30 10:24:48 #دلنوشته_6856

سلام دوستان.
من ٢۵و همسرم ٣٢سال
۵ماهه باردارم و از همون اوایل بارداریم خوردیم ب یکسری مشکلات.و شوهرم اینجایی ک سر کار هست میخواد تا چند وقت دیگه بیاد بیرون و حقیقتا چیزی ته حقوقش نمیمونه. و حقوقش بیشتر میره برای ازمایش و سونو ها و ویزیت دکتر چون ازاده.اینجوری بگم ک شاید در حد ٢٠٠یا ٣٠٠بمونه ک اونو هم برای شب و روزمون میزاریم و کلی قناعت میکنیم و ی شبایی رو شده نون و ماست میخوریم یا هیچی..
بعد شوهر من پدر و مادرش فوت کردن و خواهراش خونه خودشونن مجردن.و تحت پوشش کمیته هستن و ماهانه ۶٠٠ میدن بهشون دو نفرن.و بغیر از اون یارانه هم ک دارن.یهو ٣تا کیسه برنج و روغن و هرچیز دیگه ایی میگیرن ک داشته باشن.اون یکیشونم سوپر مارکت کاره و حقوقشم خوبه و کلا میخواد واسه خودش همه چی بخره ک خدا بیشتر بهشون بده ولی حاضر نیست ی چیزی از حقوقشو وسیله برداره برا خونشون برا خوردن.
و اون بزرگتری هم تو قرعه کشی وسایل برقی و غیره اسم نوشته و همیشه پول داره.و هر روزم تو شهره و ی چیز میخره برا خودش حتی شده پارچه خریده متری ١تومن
بعد از اون ور انقد ناااااااااله میکنه پیش برادرا ک حد نداره ک هیچی نداریم.هیچی واسه خوردن نداریم اوضاعمون اینجوره اونجوره...ک همه اینا گردن خودشون...برادر بزرگتر ک اصلا محلشون نمیده و بیخیاله.ی برادر دیگه ام ک مونده شلوار پاشو هم بفروشه بده اینا ولی فایده نداره و کمه
شوهر منم ک تو یه سوپری کاره هر دفعه بخوان میرن ی چی بر میدارن.در صورتی ک تو خونه خودم آب بزور پیدا میشه.
بعد انقد ناله و نداریم و فلان شوهرم برگشته گفته از این ب بعد هر شب و روز بیاین خونه ما چیزی باشه با هم میخوریم خرج هم دو خرج نمیشه بیاین خونه ما....گفتن باشه.
اگ بیان دیگه شوهر من از محل کارش همش وسیله برمیداره و تو حسابش نوشته میشه.ما دیگه الان ی بچه داریم هنوز هیچی هم برا بچه ام نخریدم از اونورم میخواد بیاد بیرون از این کارش پولو چطور پس میده بخدا خسته ام کرده.من همش فراریم میرم خونه مامانم اینا ک نیان خونمون و بدهی و قرض بزارن رو دستمون...
اگ نداشتنم چیزی ولی دارن و انقد بی وجدانن..

بگید من چیکار کنم؟چی بگم ب شوهرم ک یکم بفهمه و انقد گول نخوره و ساده نباشه.
منتظر نظراتتون هستم


@dastan_vaghei
2.5K viewsedited  07:24
باز کردن / نظر دهید
2022-07-26 09:21:49 #دلنوشته_6855

سلام دوستانم‌ من‌ یه‌ مرد ‌۲۸‌ ساله‌ هستم چند‌ سالی‌ هست‌ از‌ خانمم‌ جدا‌ شدم اما‌ تو‌ چند سال یه‌ روز‌ خوش
ندیدم حتی‌ واسه‌ یه‌ موضوعی
تا‌ پای‌ اعدام هم‌ رفتم‌ خداروشکر
رفع‌ شد‌ یه‌ چند‌ سالی‌ هست‌
هر‌ مشکلی‌ حل‌ میکنم‌
یه‌ مشکل‌ دیگه‌‌‌ پیدا‌ میشه دیگه بریدم‌ کم‌
آوردم واقعا‌ موندم چیکار کنم‌ خسته
شدم‌ لطفا‌ راهنمایی میخوام‌‌ از‌ خدا‌ طلب
مرگ‌ میکنم‌ همش‌ به‌فکر بچم‌ هستم
میگم خدایا قراره چه‌ اتفافی‌
بیوفته
دوستان‌ برام‌ دعا‌کنید‌ اگه‌ قرار
باشه تمام‌ عمر‌ این‌ جوری‌ باشم
بمیرم بهتر‌ هست
برام‌ دعا‌ کنید‌ مرگ‌ راحتی‌
داشته‌ باشم
یاحق

@dastan_vaghei
3.3K viewsedited  06:21
باز کردن / نظر دهید