#دلنوشته_6860 سلام وقتتون بخیر دوستان مادرم یه خونه دو طبقه | داستانها و دلنوشته ها
#دلنوشته_6860
سلام وقتتون بخیر دوستان مادرم یه خونه دو طبقه دارن منم پیش مادرم هستم که تازه ساخت هستش بعد سر یه سری شرایطی مستاجر طبقه پایین آوردن و خیلی مهمون دارن الان یک ماه اومدن و همینجوری مهمون دارن که یه هفته میمونن بعد یه سری دیگه حالا مادرم این یک ماه به شدت حرص میخوره چون خونه را به سختی ساخته و پدرمم فوت شده. حالا مادرم گفته برن از اینجا و ایناام مشکلی ندارن (البته با پررو بازی اونا)حالا من خودم احساس عذاب وجدان دارم و مادرمم میگه عذاب وجدان میگیرم اما اذیت هم میشم. حالا چه کنم من؟؟