Get Mystery Box with random crypto!

داستانها و دلنوشته ها

لوگوی کانال تلگرام dastan_vaghei — داستانها و دلنوشته ها د
لوگوی کانال تلگرام dastan_vaghei — داستانها و دلنوشته ها
آدرس کانال: @dastan_vaghei
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 4.05K
توضیحات از کانال

سلام
دلنوشته های شما بدون ذکر نام در کانال قرار داده میشود
و دوستانی می توانند نظرات و تجربیات خود را درمورد آن موضوع بیان کنند
دلنوشته هارو به آیدی زیر بفرستید 👇👇👇
@niluad

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 9

2022-01-17 10:38:47 #دلنوشته_6794 سلام ممنون از کانال خوبتون ممنون میشم دلنوشته منو بزارید داخل کانال خانمی هستم ۲۴ساله و شوهرم ۳۰ساله خونه اینا نداریم فقط ی ۳دانگ زمین تو بروهوت داریم پول پیشم خداصاحب خونمونو هرچی میخواد بهش بده نصف قیمت بهش دادیم.واسه همین اوضاع الان ۴ساله…
361 views07:38
باز کردن / نظر دهید
2022-01-16 21:44:02 #دلنوشته_6795


باسلام خسته نباشیدخدمت همه دوستان من یه مشکلی برام پیش اومده که ازشمادوستان راهنمایی میخواستم ممنون میشم اگه درست راهنماییم کنید،دخترمن امسال کلاس نهم درس میخونه انتخاب رشته داره ولی متاسفانه درساش خیلی ضعیفه به خاطرمجازی بودن درساشو شل گرفته عقب مونده حالا خودش میگه امسال مدرسه نرم سال بعدادامه میدم درسمو من موندم سردوراهی ازطرفی میترسم تواین مدت که درس نمیخونه از دوستاش عقب بمونه و درساشو فراموش کنه ولی ازطرفیم میگم امسال انتخاب رشته داره نمراتش خیلی تاثیرداره تو انتخاب رشته بنظرتون بمونه سال بعدکه قول داده درساشو بخونه نمراتشوببره بالا یااینکه امسالوبخونه ادامه بده همه درساشو نمیتونم معلم بگیرم بااین وضعواوضاع گرونی ولی ریاضی وزبان جایی صحبت کردم اونجا درس بخونه،،،،پیشاپیش،ممنونم ازراهنماییاتون انشالاه هرکس هرمشکلی داره مشکلش برطرف بشه
1.0K views18:44
باز کردن / نظر دهید
2022-01-13 08:25:46 #دلنوشته_6794

سلام ممنون از کانال خوبتون ممنون میشم دلنوشته منو بزارید داخل کانال
خانمی هستم ۲۴ساله و شوهرم ۳۰ساله
خونه اینا نداریم فقط ی ۳دانگ زمین تو بروهوت داریم پول پیشم خداصاحب خونمونو هرچی میخواد بهش بده نصف قیمت بهش دادیم.واسه همین اوضاع الان ۴ساله ک ازدواح کردم گفتم کار کنم تلاش کنم انشالله ب ی حد نرمالی برسیم ولی سمت هر کاری میرم نمیشه درس خوندم نشد سرکار فتم نشد اصلا انگار هیچ کاری مناسب من نیست خواستم یکم زندگیمو بارسرکار رفتن سروسامون بدم ولی افسوس ک فقط افسردگی برام موندحتی تو اشپزیم گاهی پیش میاد ک غدابد میشه کلا افسردگی میگیرم انگار حتی واسه خونه داریم نمیشه روم حساب باز کرد الانم ب تازگی زایمان کردم اونم مجبور بودم دکترا بهم گفتن هیچ زودتر باید بچه دار بشی شکر خدا ی پسر سالم بهم داده ولی الان چون بیرون از خونه ام نمیتونم برم خیلی داغوونم سر هر چیز کوچیکی ک نتونم انجام بدم کلی بهم میریزم از اعصا کانال میخوام یکم دلگرمی بهم بدن احساس پوچی میکنم خدا خودش ارامش بهم بده ممنونم


@dastan_vaghei
462 views05:25
باز کردن / نظر دهید
2022-01-13 08:25:02 #دلنوشته_6793

سلام علیکم،خدا قوت بهتون بابت کانالتون من همیشه دنبالتون میکنم ان شاءالله ک گره از تمام مشکلات گشوده بشه ب امید الله تورو خدا دلنوشته منو بذارین گروه تا حداقل کسی با حرفاش ارومم کنه ،بخدا بی اولادی بد دردی هستش.


خانمی هستم۲۳ساله شوهرم۲۸سالشه ۹ساله ک ازدواج کردیم ،برای بچه دارشدن آزمایش سونوگرافی اینا انجام دادیم مشخص شد ک مشکل از شوهرمه و ایشون عمل شدن اما عملشون اینطوری بودن ک از مادرزادی بیضه هاشون ب پشت رفته بود ینی ب لگن و اینکه دکتر تشخیص عمل دادن عمل شد و اینکه پیوند بیضه انجام دادن و دکتر گفتن ک مشکلی بری بچه دار شدن نیس دیگه ولی یه مقدار حدودا یه سالی طول میکشه تا جواب بگیرین چونکه یه بیضه خراب بودن و منجر ب ایجاد سرطان میشد اونو کلا جدا کردن والان فق یکیه

خاستم اینکه یا توو این کانال کسی هس ک همچین مشکلی داشتن و جواب گرفتن ؟؟

تشکر


@dastan_vaghei
470 views05:25
باز کردن / نظر دهید
2022-01-09 15:53:27 #دلنوشته_6792

سلام لطفا دلنوشته مو تو کانال بزارین.
ما همسایه‌ی داریم این خانوم خیلی منو اذیت میکنه.
داستان از اینجا شروع شد ک.پسری معتادداره ایشون به مدت ی سال از اینجا رفته بودن. پسرش تو این مدت هر وقت ۲۰روزی میشد میومد خونشون .این پسر تا صبح چند تا از دوستاشو می‌آورد خونه از سر و صدای اینا ماتا صبح خواب نداشتیم.چندین بار تکرار کرد تا اینکه همسرم زنگ زد به پدرش گفت درسته اختیار خونه تون دارین ولی ما اینجا داریم زندگی می‌کنیم اینقد اینا سر و صدا دارن ما اصلا تا صبح نمیتونیم بخوابیم تا اینکه
این همسایمون الان مدت ی ماهی میشه.اومدن دوباره همین جا زندگی کنن.این خانوم همسایه از لج سر و صداش بیشتر از پسرشه.الکی چکش بر میداره محکم چندین ضربه به سرامیکا میزنه یعنی روز و شب و نصف شب نداره ی دفعه صدای وحشتناکی میاد هر دو هم صاحب خونه هستیم.ما بالا اونا پایین دو واحد هست خونمون.اصلا آسایش نداریم با این همسایه بی فرهنگ میخواستم بپرسم واقعا جایی چیزی هست بریم اطلاع بدیم بگیم اینا دارن آزار روحی ما رو میدن.همسرم میگه اصلا بیخیال شو.فکر کن دارن خونه رو تعمیر میکنن.بخدا گاهی حالت توعع میگیرم اینقدر صدای چکش زیاده.خونمونم نمیتونیم بفروشیم اگه بفروشیم نمیتونیم با این اوضاع دیگه خونه بخریم.گاهی میگم منم مثل خودش رفتار کنم چکش زد منم بالا هستم بیشتر اونا اذیت میشن.ولی همسرم میگه این کارو نکن . باز دو بار منم عمدن سرو صدا کردم .ولی ..اون زنه از رو نمیره. بیشتر سرو صدا کرد.گاهی از رفتارشون خنده م میگیره آدم چقد میتونه مریض باشه بخواد همسایه آزاری بکنه. بلاخره سر تونو درد آوردم تو خونه خودمونم آسایش نداریم .لطفا منو راهنمایی کنین ما چکار میتونیم بکنیم ممنون از کانال بسیار خوبتون
1.4K views12:53
باز کردن / نظر دهید
2022-01-03 12:05:07 #دلنوشته_6791

سلام عزیزان وقتتون بخیر.ممنون از مدیر محترم کانال.دوستان گل بنده خانمی هستم چهل و سه ساله یک پسر بیست ساله دارم ک با همسرم اصلا نمیسازن.پسرم بسیار پسره خوب با معرفت سر ب زیر دلسوز قدردان پدر مادر و د حال حاضر بیکارهستن.قبلا تو یه رستوران کار میکرد اما الان رستوران تعطیل شد بیکاره.دیشب طفلی با دوستاش رفته بود بیرون.زنگ زدم اومد واسه شام.وقتی اومد پدرش گیر داد ک دهنت بو میده و تو مشروب خوردی.طفلی گفت بله بابا با دوستام بودیم تولد یکی از بچه ها بود همه رو ب ی مشروب مهمون کرد منم با اجازتون ی پیک زدم.تا اینو گفت پدرش گفت پاشو از خونه من گمشو بیرون.من گفتم خجالت بکش سر سفره بچه رو بیرون میکنی اونم تنها بچتو.خودتم چندین سال هم معتاد بودی هم چند سال جوان بودی مشروب میخوردی.گفت تو هم پاشو گمشو از خونم نمیخوام هیچکدومتون ببینم.پسرم پاشد بره بلند شد گوشیشو گرفت و یه سیلی بهش زد.پسرم گفت هر چی ب من بگی سرمو بالا نمیکنم بابا ولی حق نداری ب مادرم چیزی بگی اون بدبخت مریضه چندسال عذابش دادی من بچه بودم کتکش زدی الان دیگه نباید چیزی بهش بگی.سر این موضوع با هم درگیر شدن پسرم زد شیشه پنجره شکست یه تیکه شیشه برداشت کشید سرو صورت و دست خودشو تیکه تیکه کرد.مادرش بمیره کلا شد سرتا پا خون.با همون حالش گذاشت از خونه رفت.گوشی هم ک نداشت زنگ بزنم بفهمم کجا رفت.صبح خودش زنگ زد گفت مامان دیگه اعصاب من نمیکشه بیام خونه الان خونه داییم هستم نگران نباش ولی دیگه نمیخوام بیام خونه.از دوستان عزیزتمنا دارم کمکم کنن من چطور با این مرد حرف بزنم ک کم گیر بده ب این بچه.البته ماشالله الان دیگه بیست سالشه بچه نیست؟؟


@dastan_vaghei
1.4K viewsedited  09:05
باز کردن / نظر دهید
2022-01-03 12:02:24



زندگی پراست از قضاوتهای
دیگران درباره ی ما
قضاوتهای که گاهی اوقات بد
وگاهی اوقات خوب است

اگر عادت کنیم باهر نظرموافق ومخالفی
زیرو رو شویم
باید فاتحه ی آرامش را بخوانیم


@dastan_vaghei
1.3K views09:02
باز کردن / نظر دهید
2022-01-02 15:02:26 #دلنوشته_6790

سلام خسته نباشید میخاستم دلنوشته منم لطفا بزارید تو کانال .من بعداز سالها بچه دار شدم ی پسر ۹ ساله خداروشکر دارم الان مشکلم اینه که خیلی عصبی وپرخاشگر شدم .بیشتر سر درس ومشقش اینقد داد میزنم عصبی میشم حرفهای خیلی وحشتناک بهش میزنم که خدا میدونه بعد که اروم میشم خودم هنگ میکنم که مگه میشه من چجوری اینارو بهش گفتم چجوری دلم میاد کتکش بزنم بعد عذاب وجدان دیونم میکنه پسرم کلاس اول عالی بود از پارسال که مجازی شد خودم احساس میکنم کلا اعتماد بنفس شو از بین بردم حتی ساده ترین سوالم بخاد جواب بده ازمن میترسه باترس ولرز جواب میده با اینکه درسش خوبه جدیدن فک میکنم اینقد عصبیش میکنم سر کلاس که اصلا درسو متوجه نمیشه تو روخدا کمکم کنیدنمیدونم چرا اینقد عصبیم فقط داد میزنم حرفهای ازار دهنده میزنم هم به پسرم هم به همسرم اگه روانشناس یا دکتر اعصاب خوب تو تهران میشناسین لطفا ادرس یاشماره بدین وکمکم کنین که بتونم موقع عصبانیت یکم کنترل کنم یا کمتر عصبی بشم احساس میکنم دارم دیونه میشم


@dastan_vaghei
1.0K viewsedited  12:02
باز کردن / نظر دهید
2022-01-02 15:01:35

توقع خوب بودن در تمام لحظه ها را از کسی نداشته باش.. توقع آرام بودن و خوش رفتار بودن...
حق اشتباه را به تمام آدم ها بده...
حق بد رفتاری، تندی ، و عصبانیت!
حق اشتباهات کوچک ، بزرگ و حتی جبران ناپذیر!

واقعیت اینگونه است که رفتار آدم ها به مرور اتفاقاتی که برایشان می افتد تغییر میکند..
به مرور درد ها و سختی ها و رنج های کوچک و بزرگی که زندگی به آن ها تحمیل میکند..
مثلا تو نمیدانی دیروز برای من چگونه بود؟ پریروز ، هفته پیش اصلا...
حس آدم ها ، روی پیشانیشان حک نشده... حد تحملشان هم .. شاید اتفاقی فرای تحمل، برای من بیفتد و تو حتی نفهمی فرای تحمل یعنی چه؟
آدم ها به همان اندازه که حق دارند دوست داشته باشند ، به همان اندازه هم اجازه دارند متنفر باشند...

کاش در لحظه ی انفجار آدم ها از غم ، از تمام سختی هایی که شاید به موجب قوی نبودن و تحمل های کَمِشان میکشند، آرام باشیم و باور کنیم که هیچ کدام از آدم های زمین مجبور نیستند قوی و محکم و شکست ناپذیر باشند...

@dastan_vaghei
984 views12:01
باز کردن / نظر دهید
2022-01-01 20:12:49 #دلنوشته_6789

سلام خدمت اعضای محترم و مشاور عزیز منم مثل همه شما مشکلم خلاصه مینویسم از ازدواج اولم ی پسر 14 ساله دارم من به خاطر اعتیاد از پدرش جدا شدم از زندگیم بگم کابوس بود همیشه منو میزد مصرف کننده شیشه تریاک بود بعد از طلاق من با پدر ومادرم زندگی میکردم برادرم ازداوج کرده بود با زنش طبقه بالا بودند وکمک خرج پدر مادرم بودند من بعد از 5 سال دوباره ازدواج کردم مجبور بودم هر روز طاقت کنایه مادر برادر نداشتم هر روز دعوا که چرا ازدواج نمیکنی سنت میره بالا خاستگار زیاد داشتم ولی ردشون میکردم تا این که یکی از فامیلهای مادرم به خاستگاریم آمد بدون هیچ صحبتی بهشون جواب دادم 12 سال از خودم بزرگتر43سالشه من 8 ماهه با این آقا ازدواج کردم چن ماهه حامله م اینم بگم تو نوجونی هروئین مصرف کرده فکر کنم هنوزم مصرف میکنه چون لباسش بوی تریاک میداد از وقتی فهمیدم فقط گریه میکنم میخوام ترک کنه بهم بگید چکار کنم ترکش بدم نمیخوام زندگیم دوباره از هم بپاشه باهاش صحبت کردم ولی انکار میکنه باهام خوبه مهربونه بهم احترام میزاره فقط این اعتیادشو چکار کنم


@dastan_vaghei
1.0K viewsedited  17:12
باز کردن / نظر دهید