Get Mystery Box with random crypto!

#دلنوشته_6851 سلام به همگے دخترے هستم ۱۹ ساله و۸سال | داستانها و دلنوشته ها

#دلنوشته_6851

سلام به همگے دخترے هستم ۱۹ ساله و۸سالے میشه پدرومادرم ازهم طلاق گرفتن که خیلے بهشون وابسته بودم وقتے هم مادرم ازدواج کردبه خارج از کشور رفت بدجورے شکستم وافسرده شدم هرچند وقتے ویدیو کال میکنیم ولے خب دلم آغوششو میخواد مخصوصا الان تو بدترین روزاے زندگیمم نمیگم پدر بدے دارم نه ولے نمتونم باهاش صمیمے باشم خودش خیلے تلاش میکنه ارتباطشو با من بیشتر کنه وبه خاطر من پیش مشاور و روانشناس هم رفته ولے خب من نمتونم دلم فقط به ینفر خوشه که خیلے دوسش دارم و واقعا عاشقشم ۲۶ سالشه خیلے هوامو داشت خیلے جاها بود ڪ خیلیا نبودن ولے خب الان داستان فرق کرد ایشون خونه مجردے دار من لعنتے خواستم براے تولدش سوپرایزش کنم و میدونستم که اون شب خونه خودش نیست منم کلید داشتم دیگ همه چیز اماده کردم ورفتم خونش که اخرشب اومدغافلگیرش کنم همچنان منتظر میمونم که یکے کلید میندازه میاد توخونه که میبینم یکے از دوستاش که من زیاد نمیشناختمش منم شوکه میشم میخواستم اماده بشم برم بیرون که بغلم میکنه هرچے خواهش میکنم ولم نمیکنه به من گفت حالم زیاد خوب نیست ولے تو رو دیدم خوب شدم بهش گفتم که دوس دختر رفیقتم گفت مهم نیست منو رفیقم نداربخدا من خیلے التماسش کردم وکارے نباید وکرد ومن براے بار دوم آسیب دیدم نابود شدم بعدشم پیشمون شده بود و هعے اصرار میکرد که من به کسے چیزے نگم و رفت ولے من موندم تا دوست پسرم بیاد بهش همه چیو بگم تا کمکم کنه تا مثل همیشه هوامو داشته باش صبحش اومد ولے چیزے که فکر میکردم نشد هم سرم داد زد و هم روم دست بلند کرد ومنو مقصر میدونست ومنیکه همینجورے داشتم گریه میکردم از خونه زدم بیرون تا الان که ۵ روز میشه بهم یه پیامم نداد خیلے نگرانشم ۴سال که باهمیم ولی خب هر تصمیمی بگیر بهش احترام میزارم هرچند میدونم اگه ولم کنه دوباره برمیگردم به روزای افسردگیم پدرمم هعے سوال پیچم میکنه ومن اصلا حوصلشو ندارم خیلے حالم بده فقط همین قصدم درد دل بود و دوستم اصرار دار برم شکایت کنم اما خب من هیچے ازش نمدونم فقط چند بارے دیده بودمش ببخشید طولانے شد


@dastan_vaghei