Get Mystery Box with random crypto!

فت: میگم بشین کارت رو بکن!!! منم خم شدم پشتش و شروع کردم به بر | 🔖دا̑س̑̑ـ̑̑ـ̑̑ت̑̑ـ̑̑ـ̑ــــــا̑ن̑̑ـ̑̑ـ̑̑ڪ̑̑ـ̑̑ـ̑ــــده🔖

فت: میگم بشین کارت رو بکن!!!
منم خم شدم پشتش و شروع کردم به برس کشیدن بین سرامیک ها تا جرم بینشون رو تمیز کنم. شوهرش حدود نیم متر با من فاصله داشت و همونطور که پشتش بودم بدون اینکه صدایی بیاد متوجه بوی بدی شدم و مشخص بود که گوزیده ولی به روی خودش نیاورد انگار من آدم نیستم بعد هم صدای خالی شدن ادرارش توی توالت فرنگی شروع شد ولی انگار قصد نداشت تموم بشه همینطوری میومد! انگار کنار فواره داشتم کار میکردم! من نه گی بودم نه علاقه‌‌ای به تا این حد نزدیک شدن به یک مرد دیگه رو داشتم. ولی انگار ی حس درونی مجبورم کرد سرم رو بالا کنم ببینم سایزش چقدره! واقعا نمیدونم چرا اینکار رو کردم ولی خب نگاه کردم و وقتی نگاهم بهش افتاد میخکوب شدم چون واقعا گنده بود! تقریبا ۷-۶ تا کیر من توی کیر این جا میشد! همینطوری که زل زده بودم به کیرش یکدفه متوجه شدم اونم داره منو نگاه میکنه!
سرم رو انداختم پایین و به روی خودم نیاوردم ولی اون همونطور که داشت ادرار میکرد چرخید سمت من و گفت: چیه میخواستی نگاه کنی؟!
ادرارش تا زانوی شلوارم ریخت، اینقدر بیرون که ماشین رو میشستن لباسم خیس بود که پاهام سرده سرد شده بود و حالا این گرمای ادرار یکم خوشایند بود. اینقدر از اینکه به کیرش نگاه کرده خجالت زده بودم که به جای اینکه به اون اعتراض کنم که چرا داره میشاشه روم،‌ فقط گفتم نه ببخشید حواسم نبود منظوری نداشتم.
همونطور که داشت روی شلوارم میشاشید با لبخند ولی کمی هم عصبانی داد زد: ساناز!!!
نمیدونستم باید چیکار کنم، بلند بشم؟ همونطور بشینم؟ خودم رو جمع و جور کنم؟ که در توالت باز شد و منو دید که کف توالت هستم و شوهرش داره میشاشه روی شلوارم اونم نیشخند معنا داری زد و به شوهرش گفت:چرا حرومش میکنی عزیزم برو بالاتر!
ادامه دارد …
نوشته: نویسنده اعتیاد به حقارت