ر راحتی رنگارنگش لرزش کونش کاملا حس میشد. کمر نسبتا باریکش خوش | 🔖دا̑س̑̑ـ̑̑ـ̑̑ت̑̑ـ̑̑ـ̑ــــــا̑ن̑̑ـ̑̑ـ̑̑ڪ̑̑ـ̑̑ـ̑ــــده🔖
ر راحتی رنگارنگش لرزش کونش کاملا حس میشد. کمر نسبتا باریکش خوشگلی کونشو چندبرابر میکرد. موهای قهوهایشو گوجهای بسته بود و گردن قشنگش بیشتر دیده میشد. سینی رو گذاشت و با یه لبخند شروع کرد به برگشت به سمت من. آه خدای من، مگه میشه از اون چشمای درشت قهوهایش چشم برداشت. جوری محو نگاهش شده بودم که وقتی خودشو بغلم انداخت یهو به خودم اومدم.
خندید و گفت: خوبیی؟؟
منم خندیدمو گفتم: اره
تازه دوش گرفته بود و عطر همیشگیشو زده بود.
چقدر این دختر تمیز بود و بوی خوش میداد همیشه. روی پام نشسته بود و سفتی کیرمو حس میکرد. دستشو برد سمت کیرمو خنده کنان بهم گفت، این چیه؟
منم خندهم گرفت و گفتم: برگ سبزیس تحفه درویش
گفت: عهههه؟ پس بده کادومو باز کنم.
جملهش تموم نشده بود که لبامون توی هم قفل شده بود.
امان از این دختر، چشامو بسته بودمو با تمام وجود ازش لب میگرفتم. بردمش توی اتاق خوابش.
دراز کشیدیم روی تخت و دوباره شروع کردیم. لبامو از لباش جدا کردمو به سمت گردنش نشونه رفتم. چقدرر من عاشق این عطر و بوی تمیزیش هستم. اولین تماس بین لب و گردنش صداشو در آورد. دستام تمام بدنش رو لمس میکرد. آهی که کشید کاری جز وحشیتر کردن من نکرد. میدونستم که گوشش نقطه ضعف اصلیشه و رفتم سمتش. هنوز شروع نکرده بودم که یهو منو پس زد و گفت بسه من کیرتو میخوام. همین جمله کافی بود که منو تا اوج آسمونا ببره. دراز کشیدم و شروع کردم به باز کردن کمربند. شرت و شلوارمو کامل در اورد. کیرمو که مث لبو قرمز شده بود رو کرد توی دهنش. با اولین تماس کیرم با زبونش و اون سردیای که حس میکردم، شروع کردم به آه کشیدن. چقدر خوب ساک میزد این بشر. کیرمو تو دستش گرفت و رفت سراغ تخمام، حس عجیبش باعث شد خندم بگیره و بگم کافیه. دوباره شروع به ساک زدن کرد. این بار تخمامو هم خیلی آروم ماساژ میداد. از شدت لذت ماهیچههای پام منقبض شده بودن و سرمو به پایین فشار میدادم. وقتی این کارمو دید سرشو اورد بالا و تو چشام زل زد و با اون صدای قشنگش گفت: دوست داری؟ خوشت میاد؟
منم گفتم: مشخص نیست؟
ادامه داد و من با آنچنان آهی ارضا شدم که هیچوقت یادم نمیره.
بعد از تمیزکاری، اومد بغلم دراز کشید و سرشو گذاشت رو سینم.
یکمی موهاشو ناز کردمو باهم صحبت کردیم.
طولی نکشید که دوباره این بشر باعث راست شدن کیر من بشه. جوری که انگار نه انگار همین چند دقیقه پیش ارضا شده.
با دیدن کیرم گفت: چه استقامتی داره.
منم گفتم: با دیدن تو چارهای نداره.
دوباره لبامون توهم قفل شده و این سری لباساشو شروع به در اوردن کردم.
وقتی تقریبا لخت شد، بهش گفتم اگ نیازه پاشو برو دسشویی.
پاشد رفت ولی دیدم زود برگشت. سرشو انداخته بود پایین و من من کنان گفت که اگه میشه از پشت سکس نکنیم.
منم گفتم: پس باید ایندفعه به ساک قناعت کنم و خندیدم.
یهو گفت: نه
گفتم: ینی چی؟ از جلو که نمیشه و عقب رو هم که خودت قدغن کردی.
با سرش که همچنان پایین بود گفت: از جلو هم میشه.
من که تعجب کرده بودم گفتم: مشکلی نداری تو با این قضیه؟
که گفت: نه قبلا هم از جلو سکس داشتم.
منو میگی، هرچی حس بود رو داشتم یه جا تجربه میکردم.
تعجب، ناراحتی، خوشحالی و کلی سوال توی ذهنم.
سریع به خودم اومدم و گفتم باشه عزیزم چرا که.
دستمو دراز کردم سمتش و به تخت دعوتش کردم
به پشت خوابوندمش و روش چنبره زدم.
شروع کردم به لب گرفتن و خوردن گوش و گردن.
دستمو گذاشته بودم رو کصشو میمالوندم. آه و نالهش شروع شده بود و مثل مار به خودش میپیچید. انگشتمو با ترشحات کصش خیس کردم و راهی کصش کردم. لذتی که میبرد بیشتر شده بود. دوباره اون رو