Get Mystery Box with random crypto!

نداری. هر موقع خواستی بگو نوبت خودمم میدم بهت» و خندیدم. کیرمو | 🔖دا̑س̑̑ـ̑̑ـ̑̑ت̑̑ـ̑̑ـ̑ــــــا̑ن̑̑ـ̑̑ـ̑̑ڪ̑̑ـ̑̑ـ̑ــــده🔖

نداری. هر موقع خواستی بگو نوبت خودمم میدم بهت» و خندیدم. کیرمو گرفت تو دستش و شروع کرد به ور رفتن باهاش. نشست بین پاهامو مشغول لیس زدن کیرم شد. احساس کردم خیلی خوشش نمیاد این کارو بکنه. مخصوصا که ترشحاتی هم از کیرم داشتم. گفتم «عزیزم مجبور نیستی این کارو بکنی» گفت «عشقم بار اولمه، صبر کن» شروع کرد به خوردن کیرم. سرشو میکرد تو دهنش و در میاورد. حواسش بود که با حتما با لباش اینکارو بکنه و دندون نزنه به کیرم. بعد از چند دقیقه گفتم «بیخیال شو ریحان، اذیت میشی» گفت «میخوام ارضات کنم کامی» گفتم «اگه میخوای ارضام کنی که عذاب وجدان نداشته باشی بیا بذارمش لای پات» با تردید موافقت کرد. جلوم استایل داگی گرفت. پاهاشو باز کردم و کیرمو گذاشتم بین پاهاش و شروع کردم به تلمبه زدن. یه دستشو تکیه گاه کرده بود و با دست دیگه ش سینه شو میمالید.
-کامی بپا نره تو کسم.
+عزیزم دروازه شمرون نیست که همینجوری یهو بره توش. نگران نباش.
چند دقیقه تلمبه زدمو آبمو روی کمرش خالی کردم. با دستمال کمرشو پاک کردم و دوتایی ولو شدیم روی تخت. بعد از چند دقیقه رفتیم دوش گرفتیم و واسه ناهار باهم رفتیم بیرون. احساس میکردم بیشتر از قبل دوستش دارم. مخصوصا وقتی میدیدم اینطوری خودشو در اختیار من گذاشته و تا این حد بهم اعتماد داره حس خوبی پیدا میکردم و لحظه به لحظه بیشتر مالک قلبم میشد. ریحانه شدیداً در مقابل سکس کامل مقاومت میکرد و اما در مقابل معاشقه و بوسه و بغلِ لختی و لاپایی و اورال تمام سدهای مقاومتش شکسته شده بود. از اونجایی که هر دومون تمایلی به آنال نداشتیم، رابطه جنسیمون در همین حد ادامه داشت.
ادامه دارد…
نوشته: نادر میرزا

دّاّسّتّاّنّکّدّهّ

ĴŐĨŃ☞ @Dastankadaa
ĴŐĨŃ☞ @Dastankadaa
کانال پشتیبانی https://t.me/zapas11100