Get Mystery Box with random crypto!

و گرفتمش توی بغلم. اونم خودشو ولو کرد تو آغوشم. با یه دستم نگه | 🔖دا̑س̑̑ـ̑̑ـ̑̑ت̑̑ـ̑̑ـ̑ــــــا̑ن̑̑ـ̑̑ـ̑̑ڪ̑̑ـ̑̑ـ̑ــــده🔖

و گرفتمش توی بغلم. اونم خودشو ولو کرد تو آغوشم. با یه دستم نگهش داشته بودم و با دست دیگه م با سینه هاش ور میرفتم. چند دقیقه از هم لب گرفتیم. رو به همدیگه نشستیم. دست بردم که تاپشو در بیارم. برای اولین بار بود که میخواستم لباساشو در بیارم.
-کامران، من تاحالا خودمو در اختیار هیچ پسری قرار ندادم.
+میدونم.
-تا قبل از تو هیچ پسری حتی منو لمس هم نکرده.
+اینم میدونم عزیزم.
-میدونم که میدونی، میخوام حواست باشه که دارم چیکار میکنم و بیشتر از اون حواست باشه که داری چیکار میکنی. من بهت اعتماد کردم. دوست ندارم هیچوقت از این اعتماد پشیمونم کنی.
+خیالت راحت باشه عزیزم. حواسم هست.
-دوست دارم کامران.
+منم دوست دارم عزیزم.
دست انداختم دو طرف تاپش و آروم کشیدم بالا. برجستگی سینه هاش که از لبه ی پایین تاپش مشخص شد کیرم نبض زد! در همون حد تاپشو نگه داشتم و خوابوندمش روی تخت. شروع کردم به لیسیدن شکمش و رفتم بالا به سمت سینه هاش. دستشو انداخته بود لای موهام و سرمو به خودش فشار میداد. برجستگی پایین سینه ش رو لیس زدم. آه کشید و محکم سرمو فشار داد به خودش. کامل رفتم روش. زانومو گذاشتم بین پاهاش و دوباره مشغول لیس زدن پایین سینه ش شدم. خودشو سر دادن پایین و کسشو چسبوند به زانوم. تاپشو کشیدم بالاتر و سینه هاشو کامل درآوردم. اولین بار بود سینه هاشو کاملا برهنه میدیدم و در همین اولین بار هم کمترین فاصله ممکن رو باهاشون داشتم. بوی عطری که زده بود دیوونه م میکرد و شهوتمو افزایش میداد. گرمای تنش پخش بوی عطرشو بیشتر کرده بود و سینه هاش بوی بهشت گرفته بودن. شروع کردم به زبون زدن به نوک سینه ش. آه و ناله ش بیشتر و بیشتر شد و همزمان کسشو میمالید به پام. کمی که سینه ها و لباشو خوردم دست انداختم و دکمه شلوارشو باز کردم. کمر شلوارشو به دو طرف کشیدم و دکمه های جلوی شلوارشو باز شد. دستمو گرفت و گفت «حواست باشه چیکار میکنی کامران» گفتم «حواسم هست عزیزم. زیاد گیر بدی یهو حواسم پرت میشه و کار میدم دست ها» با خنده ای پر از شهوت گفت «دست از پا خطا کنی من میدونم و تو» شلوارشو کشیدم پایین و از پاش درآوردم. شلوارک و تیشرت خودمم درآوردم. شورتش خیس خیس بود. دستمو گذاشتم روی کسش. آه کشید و چشماشو بست. غرق لذت شده بود.
+درش بیارم؟
-چیو؟
+شورتتو. در بیارم؟
-فکر کردم کیرتو میخوای در بیاری.
+اونو که در آوردم
چشماشو باز کرد و سرشو آورد بالا و دید کیرم نزدیک کسشه.
-کامی نکنی توش.
+نه، خیالت راحت باشه عزیزم. تا خودت نخوای و اجازه ندی هیچوقت اینکارو نمیکنم.
-درش بیار.
شورتشو در آوردم و سر کیرمو گذاشتم لای لبای کسش. خودشو جمع کرد و کشید عقب.
-دیوونه، میگم نکن توش.
+نکردم. شاش که نداری، یه دیقه صبر میکردی میدیدی نمیکردم توش.
-اگه صبر میکردم و میکردی چی؟
+قول دادم بهت دیوونه. نمیکنم.
خیلی ترس داشت از اینکه بکنم تو کسش و پرده ش رو بزنم. واسه همین تا آخرین لحظه ای که کیرم حوالی کسش بود استرس داشت. رفتم عقب تر. خم شدم و سرمو بردم بین پاهاش. زبونمو گذاشتم روی کسش و یه لیس محکم بین لبای کسش زدم. از شدت شهوت آه بلندی کشید و محکم سرمو فشار داد به کسش. منم در همون حالت زبونمو میکشیدم بین لباشو بیشتر تحریکش میکردم. بعد از چند لحظه بدنش شروع کرد به لرزیدن. بیشتر و بیشتر سرمو به کسش فشار میداد و منم لیسش میزدم تا اینکه بعد از چند ثانیه ارضا شد و سرمو رها کرد. با لب و لوچه ای که از آب کسش خیس شده بود رفتم سراغ لباش، بوسیدمشون و خوابیدم کنارش. بعد از چند لحظه که حالش اومد سر جاش گفت «نوبت منه» گفتم «عزیزم تو نیاز به نوبت