نيـلـوفـر رضـايـى

2022-04-17 00:20:46 بعد ادم برميگرده نگاه ميكنه به اينكه چقدر ادما اومدن و رفتن
ولي اون باز هم تونسته زندگى كنه و دوام بياره!
كه چقدر فكر ميكرده از دست دادن و رفتن كسى فاجعه باشه ولى بعد ديده كه ادميزاد جون سخت تر از اين حرفاس!
كه چقدر بارها درماندگى و استيصال رو تجربه كرده،ولى بازم تونسته اقتدارش رو بدست بياره و به زندگى برگرده
كه برميگردى به گذشته و ميبينى چه جاها كه از ادما خواستى بمونن و تركت نكنن،چرا كه اون لحظه زندگى كردن بدون اون هارو بلد نبودى،اما نموندن و رفتن و تو بازهم زنده موندی و ادامه دادی!
راستش رو بخواى به هيچ چيزى اعتمادى نيست!
و در نهايت ممكنه مرد مورد علاقه ات زن ديگرى رو در آغوش بگيره و توهم براى ينفر ديگه رژ لب قرمز بزنى و موهاى موج دارت رو روى شونه هاى ظريفت باز كنى!
كه عادت ميكنى…به از دست دادن،به گذشتن و رد شدن،بدون اينكه نشون بدى چقدر اوضاع بد شده!
توی زندگی تو ميتونى انقدر قوی بشى و انقدر از ياد ببرى كه ديگه براى هيچ فراغى اشك نريزى!
که دستات رو عادت بدی به از دست دادن!
و بعد براى هيچ موندنی خواهش نكنى و آروم بگيرى و به تماشا بشينى
به تماشاى رفتن ها،تماشاى جايگزين شدن ها و فراموش کردن ها!
که بعد به ادمها بگی برای همه چیز متاسفم!
متاسفم از اين همه ناخوشايند بودن و بند نبودن به هيچ كسى!
که نه اينكه ما بد باشيم
نه اينكه كه ما بلد نباشيم
اتفاقا ما هم یروزی بلد بوديم،
اما کسی نبود که مارو به خودش بند کنه!
و الا که تو نمیدونی ماهم چقدر یروزایی جنگیدیم و نشد!
که از نشدن ها دلزده و از جنگیدن ها خسته شدیم و عقب گرد کردیم…
#نیلوفر_رضایی
@delneveshte7577 باز کردن / نظر دهید

2022-04-15 20:21:12 وقتى يه جايى از بدنت زخم ميشه و يا جراحت شديدى برات اتفاق ميفته،تمام ادمها اول از همه سعى ميكنن كه جلوى خونريزيت رو بگيرن…
و بعد از اون ازت ميپرسن كه خوبى؟
ترس ميفته به جونشون كه نكنه يه اتفاق بدى برات بيفته،نكنه تورو از دست بدن!
وقتى زخمت سر باز ميكنه و از درد فريادت بلند ميشه ادما ميان دورت و سعى ميكنن كه كمكت كنن تا از اون وضعيت رها بشى!
اما تا زمانى كه زخمت خونريزى نكرده باشه كسى بى هوا نمياد ازت بپرسه كه "خوبى؟"
تا وقتى كه از درد به خودت نپيچى و زخمات عفونى و عميق نشده باشن آدما سراغ رنج هات رو نميگيرن و لحظه اى با خودشون نميگن كه شايد به عنوان يه آدمى كه سالهاست توى ميدون جنگ با زندگى قرار داره ،بالاخره يه تركش كشنده اى توى تنت باشه كه اگر حرفى ازش نزدى و زبون به بيانش باز نكردى براى اين بوده كه هميشه فكر كردى باقى رزمنده هاى اين ميدون از تو مهم تر و واجب تر هستن
كه هربار،تصور كردى كه تو از بقيه قوى تر هستى و ميتونى اين زخم ها و تركش هارو تحمل كنى و سكوت كردى!
گاها گمون ميكنم كه شبيه همون رزمنده هاهستم!
كه چون هنوز دست و پاهام قطع نشده،نياز نباشه كه فرياد بكشم و بگم كه چقدر اين تركش ها بد جا خوردن و چقدر درد دارم
كه چون هنوزم ميتونم با دستام جلوي خونريزي رو بگيرم نياز نيست كه گريه كنم!
كه هميشه به همه ميگم من خوبم بريد سراغ فلانى…اون بدتره!
هميشه تصور كردم كه من خودم ميتونم از پس خودم بر بيام،كه تا زخم به استخونم نرسيده باشه نيازى نبينم كه ازش حرفي بزنم!
هميشه ميخوام خودم از جا بلند بشم،حتي اگر زمين پر از شيشه خرده باشه و دستام ضعيف…
يجاهايى دوست دارم كمك بخوام،دوست دارم دستام رو بلند كنم و با يه دست ديگه از زمين بالا كشيده بشم
ولى دلم قرص نيست،دلم قرص نيست كه نكنه اون دست يكباره دستم رو رها كنه و بعد، اون زخم ها بيشتر از قبل خونريزى كنن!
دلم به ادمهايى كه تا به خونريزى نيفتى و تا فريادت بلند نشه ازت نميپرسن كه "خوبى"يا نه قرص نيست!
كه وقتى هميشه اروم ميشينى يه گوشه و سعى ميكنى خودت به كمك خودت برى،وقتى هميشه فقط خودت زخمات رو پانسمان ميكنى،ديگه از بقيه كمك خواستن برات سخت ميشه!
ديگه جز دست هاى خودت نميتونى به دست كسى اعتماد كني!
انگار اينجورى خيال راحت تره!
خيال راحت تره چون حداقل وقتى چندتا تير توى تنت هست و از هر طرف يه دردى پيچيده توي تنت،ينفر ديگه به قصد كمك يه تير ديگه نميزنه بهت!
كه اون تير،تيرِ خلاصه براى تويى كه از قبل كلى تركش توى تنت داشتى…
#نيلوفر_رضايی
@delneveshte7577 باز کردن / نظر دهید

2022-04-13 01:20:08 آنكه چشمانت را در حالى كه غمگين بودند رها كرد و رفت
ايا شايستگى دارد كه منتظر بازگشتش باشى؟
.
هارمونيكا:نيلوفر رضايى

ويدئو:اميرعلى ق باز کردن / نظر دهید

2022-04-13 01:17:25 خيلى از اوقات اون چيزي كه در حقيقت بهش نياز داري يه روانشناس و مشاور هست،
نه يه پارتنر عاطفي!
پس اول از همه اون هزينه اي رو كه براي گردش با پارتنرت در نظر گرفتي،
صرف بدست اوردن سلامت روان خودت بكن
و بعد وارد رابطه بشو…
در غير اين صورت يه مدت بعد بايد دوتا هزينه بدي براي مشاوره!
.
#نيلوفر_رضايی
@delneveshte7577 باز کردن / نظر دهید

2022-04-13 01:16:38 يبار ديگه برگرد و بذار بيشتر از قبل عاشقت باشم
بذار بيشتر برات حرف بزنم و بيشتر صدات كنم
كه من دلم پر ميكشه براى شنيدنِ يه "جونم"از ته دل
يبار ديگه بيا و بذار فكر كنم كه جون توام
كه خسته ام از اين همه وصل نبودن!
بيا تا دوباره خيره بشم به چشمات و از برق نگاهت عكس خودم رو درونشون پيدا كنم
دوباره بيا تا برات بگم كه چقدر دوست داشتنت قشنگه
كه شب موقع خواب به تو فكر كنم و تمام فكرام رو برات بنويسم و صبح با حرفاى من بيدار بشى
كه براى ديدنت لحظه شمارى كنم و دست و پام رو گم كنم و وقتى ميرسم بهت خيره بشى به صورتم و بعد با خنده بگى بازم كه ارايشت نصفه و نيمس!
كه لبخند بشينه روي لبام و بهت بگم چون بازم عجله كردم كه زودتر برسم و تورو ببينم!
دوباره بيا تا برات حرف بزنم،برات اهنگ بفرستم،باهات قدم بزنم
كه بهت بگم چند سال ديگه اگر اوضاع بد باشه يعنى چجوريه برات
كه بگى يعنى تورو نداشته باشم
بيا تا برات كتاب بخونم،با صداى نداشته ام برات اهنگ زمزمه كنم،كه بعد بخندي و بگى كى گفته صدات خوبه؟
ابروهام رو بندازم بالا و بگم خودت!كه اصلا كى از تو مهم تر؟
فقط تو بودى كه هميشه بهم حس خوب بودن ميدادى
كه هيچوقت فكر نكردم كه شايد كم باشم
شايد يچيزى در من بد باشه!
دوباره برگرد و بذار بازهم حس كنم بهترينم!
كه يجورى بهم قدرت بدى كه گمون كنم هزار سال هم بگذره،چه باشم و چه نباشم،تو هرگز كسى رو مثل من پيدا نميكنى!
كه انقدر بهم حس برترى دادى كه شك به دلم نشينه كه نكنه ينفر برات از من بهتر باشه!
يبار ديگه برگرد و بذار بيشتر عاشقى كنيم!
كه برات غوغا كنم
و بهت بگم كه تو خيلى خوشبختى
چون من اونى هستم كه عاشقته!
كه بلدم عشق رو برات به تصوير بكشم جورى كه هنوز توى هيچ افسانه اى نوشته نشده باشه …

#نيلوفر_رضايی
@delneveshte7577 باز کردن / نظر دهید

2022-04-11 23:39:30 مسئله اينه كه خيلى وقتا نميفهميم كه كِى تموم شد!
كه كِى براى هم غريبه و نااشنا شديم!
نميفهميم اون رابطه اى كه برامون خيلى قشنگ بود و گمان ميكرديم همه چيز خوب و سرجاى خودشه به يكباره چيشد كه تموم شد؟
اون آدمى كه هميشه ميخنديد و سرحال بود چطور شد كه بى هوا از بين رفت ؟
گلى كه يه روز بهش آب نداديم چيشد كه اون همه جوانه و برگ هاى تازش از بين رفت؟
مسئله اينه كه ما هيچوقت نميفهميم كه كى باهم غريبه شديم!
نميفهميم كه كى همو از دست داديم،كى ديگه عاشق هم نبوديم اما از سر عادت ادامه داديم!
راستش رو بخواى همه چيز كم كم از بين ميره اما تو فقط وقتى متوجهش ميشى كه كار به اخر رسيده و اون لحظه فكر ميكنى يهويى پيش اومده!
همه چيز دقيقا از همونجايى كه خيالت راحت شده و باخودت ميگى خب اين كه چيزيش نميشه،اينكه نميره،اينكه ميخنده و خوبه،از بين ميره!
همه چيز از اونجايى تموم ميشه كه عادت ميكنى…عادت ميكنى به هميشه بودنش،هميشه خوب بودن و خنديدنش!
همون موقع ها رهاش ميكنى چون فكر ميكنى همونجور ميمونه
در حالى كه ادم هاهم به اندازه همون گلدون داخل اتاقت حساسن…كه دو روز رهاش كردى نه ديگه جوانه زد و نه سرحال موند!
تو فكر ميكنى بدست آوردن مهمه
من ميگم نگه داشتن مهم تره
اينكه مراقبش باشي و نذارى براش غريبه بشى!
چون وقتى بشى ديگه باهات نميخنده،ديگه اونى كه قراره براش حرف بزنه تو نيستى…

#نيلوفر_رضايی
.
@delneveshte7577 باز کردن / نظر دهید

2022-04-11 23:38:47 زندگی اینجوریه که گاهی زورت فقط به خودت میرسه و فقط
خودت رو اعدام میکنی!
بابت همه چیز میای به خودت بد و بیراه میگی و اینجور وقتا خودت رو اصلا دوست نداری!
با خودت نامهربون میشی و از خودت بیزار!
گاهی اوقات برمیگردی به عقب و میبینی که تو خیلی تلاش کردی،خیلی جنگیدی و در واقع هر چیزی که داشتی اون موقع گذاشتی وسط،اما….
اما بازم اونی که الان دستاش خالیه تویی،و نمیدونی این خالی بودن از کجاست،از چیه و به چه علت!
اون موقع ها به خودت شک میکنی،چون ادمیزاد به هیچکسی جز خودش نمیتونه شک کنه،نمیتونه به بقیه بگه چرا من رو دوست نداشتید و یا چرا کم دوست داشتید
برای همین میره سراغ خودش و به خودش میگه که حتما کافی نبودی…یا شاید بلد نبودی،شاید کم جنگیدی و یا اصلا شاید این تو بودی که دوست داشتنی نبودی!
و این رنج از تو بیرون نمیره…رنج اینکه شاید تقصیر خودم بوده که نتونستم!
.
بعد یه نگاه میندازی به ادمای اطرافت و باخودت میگی فرق ما چیه؟فرق ما چی بوده که حالا من رنجیده با دستای خالی و اغوشی خالی تر اینجا دارم خودم رو میبرم بالای چوبه ی دار و اون ادم با نصف تلاش های من داره بلند بلند میخنده و زندگی براش سفیده؟
چون اینجایی که من هستم زندگی نهایتا خاکستریه…یه دود سفید عجیب با طیفی از سیاهی!
نمیدونم قانون زندگی چیه…نمیدونم شدن و نشدن ها بر چه اساسی رقم میخوره،ولی هیچی از رنج نشدن ها برای ما کم نمیکنه!
گاهی غمگین میشی از تلاش کردن و نرسیدن
از جنگیدن و نداشتن،اما انگار در اخر باید قبول کنی که یه مسیر هایی برای تو بسته هست و تجربه کردنشون ناممکن!
گاهی هرقدر هم بری جلو باز یچیزی تورو از اون مسیر هموار دور میکنه و با یه طناب میکشه به عقب و نمیذاره که برسی،هرقدر هم پا بکوبی بازم هیچی عوض نمیشه و اوضاع همونی که بوده میمونه
در حالی که شاید ینفر دیگه بدون پا کوبیدن و چنگ زدن به طناب یه جای دیگه داره رژ لب قرمزش رو تمدید میکنه و سلامتی بعدی رو به زبون میاره و تا چندلحظه بعد هم از سرخوشی یادش نمیاد که هنوزم روی زمین ایستاده و تصور میکنه بین ابرها دست و پا دراورده!
.
نمیدونم شاید برای اون هم یه راه هایی ناهموار باشه
اما مهم اینه که اون بدون تلاش های تو داره برای داشته های خودش لبخند میزنه و تو با تلاش بیشتر فقط دور شدی از خواسته هات…

#نیلوفر_رضایی
.
@delneveshte7577 باز کردن / نظر دهید

2022-04-11 23:38:08 يه زمانى فكر ميكردم به هر قيمتى موندن و ادامه دادن درست ترين كار ممكنه
فكر ميكردم اگر عقب بكشم كارى به دور از اخلاق انسانى بوده و بعدا از خودم خجالت ميكشم
يه زمانى فكر ميكردم كه نبايد رها كنم و به هر قيمتى كه بود تلاش ميكردم براى نگه داشتن…
اما هيچوقت به اين فكر نكردم كه با نگه داشتن بعضى چيزها دارم روح خودم رو به آرومى از بين ميبرم و در نهايت خودم رو از دست ميدم…
نگه داشتن رابطه اى كه در اون حالم خوب نبود،نگه داشتن شغلى كه ازارم ميداد،رفيقى كه رفيق نبود و خيلى موقعيت هاى ديگه كه ارزش نگه داشتن رو نداشتند!
هنوزم اهل سازشم،هنوزم ميگم بيا باهم درستش كنيم،بيا ترميمش كنيم و جا نزنيم
اما در زمانى كه ارزش جنگيدن وجود داشته باشه…
اينكه تشخيص بدى كه كجا بايد بمونى و ادامه بدى،كجا بايد بجنگى و كجا بايد سازش كنى و يا حتى اينكه كجا بايد رها كنى و دست از جنگيدن بردارى خودش بخش زيادى از بلوغ فكريه كه بايد در تو رقم بخوره!
و در واقع،اون چيزى كه بايد ياد بگيرى هنر به موقع رها كردنه!
ساده نگذر
ولى سعى به نگه داشتن هرچيزى هم نكن!
شايد اصلا ارزشش رو نداشته باشه و فقط انرژيت تحليل بره…
يوقتا درست ترين كار رها كردن و برداشتن چمدون و رفتنه…

#نیلوفر_رضایی
@delneveshte7577 باز کردن / نظر دهید

2022-03-20 18:23:42 سال نوت مبارك رفيق
اميدوارم كه هرچي در سال قبل كم بوده برات در سال جديد جبران بشه باز کردن / نظر دهید

2022-03-07 00:13:46 خيلى غريبى واسه من

https://t.me/parasst
@delneveshte7577 باز کردن / نظر دهید