Get Mystery Box with random crypto!

مجله هنری دیالوگ

لوگوی کانال تلگرام dialougs — مجله هنری دیالوگ م
لوگوی کانال تلگرام dialougs — مجله هنری دیالوگ
آدرس کانال: @dialougs
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 202
توضیحات از کانال

داستان های کوتاه آموزنده
دیالوگ های ماندگار تاریخ سینما
نقل قول ادبی
جملات قصار
اطلاعات عمومی و...
@dialougs

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2020-06-17 09:00:59 اگر چند خرچنگ را در سطلی قرار دهیم، هیچکدام موفق به خروج از آن نمی‌شوند چون همدیگر را به پایین می‌کشند. بعضی افراد هم فکر می‌کنند برای رسیدن به موفقیت یا خروج از مشکلات باید دیگران را به پایین بکشند که به این مدل تفکر، «تفکر خرچنگی» می‌گویند.


@dialougs
262 views06:00
باز کردن / نظر دهید
2020-06-16 15:51:16 به خدا که هیچ را
ثمر آنقدر نباشد
که به روی نا امیدی
در بسته باز کردن...

شیخ بهایی

@dialougs
523 views12:51
باز کردن / نظر دهید
2020-06-16 11:14:24 اهداف یک نظام آموزشی:
- انتقال بخشی از فرهنگ بشری
- آموزش نحوه‌ی تفکر صحیح
- آموزش الزامات بنیادین زندگی فردی و جمعی
- ایجاد و پرورش خودشناسی در افراد
- پرورش متخصصین موردنیاز جامعه

در ایران؟
هیچ‌کدام. آموزش تست زدن و پر کردن جیب موسسات آموزشی


@dialougs
223 views08:14
باز کردن / نظر دهید
2020-06-15 04:02:50 میگن آدم نونِ قلبشو می خوره ...
می‌دونم آدم‌های خوش قلب خیلی اوقات از روزگار جوابی برخلاف این گرفتن، پر از سوال و تردید شدن و همین باعث شده پشیمون و دلسرد بشن و تکرار چند باره این اتفاق اون‌ها رو به این تصمیم رسونده که دیگه مثل قبل نباشن،
نمی‌گم جواب سوالاتت پیش منه... که نیست،
نمی‌خوام بگم دلسرد نشو... که همیشه شدنی نیست؛
اما تجربه به من نشون داده خوش قلبیِ آدم‌ها همیشه گوشه ذهن‌ها موندگاره،
هر آدمی با هر خصوصیت اخلاقی، خوب می‌دونه روی کی می‌تونه حساب کنه، کی خودشه و تکلیفش با کی روشنه،
تو جدولی که آدم‌ها در ذهنشون از دسته‌بندی اطرافیانشون کشیدن، تو خونه اصالت رو پر کردی،
گاهی اصالت با سادگی اشتباه گرفته میشه اما باز هم همین دسته‌بندی میگه که سادگی از دو رویی بهتره!
ما خیلی وقت‌ها به خیلی چیزها آگاهیم اما خیلی از ما در بکارگیری دانسته‌هامون سهل انگاریم ...
تو درست ثبت شدی اما در ذهن‌های سهل انگار،
شاید بگی " این کافی نیست "
اما تنها وقتی که به اصالت فکر کنی می‌تونی به این مسیر پر فراز و نشیب ادامه بدی
و به خودت متعهد بمونی

پریسا زابلی پور

@dialougs
219 views01:02
باز کردن / نظر دهید
2020-06-14 04:05:50 علوفه‌ی حیوانات کم و کمتر می‌شد.
همه به جان هم افتاده بودند!

حالا دیگر ادای احترام به یاد بود موسس مزرعه نه بخاطر احترام و اعتقاد که فقط از سر اجبار و ترس بود.

گوسفندان بیشتری به کشتارگاه برده می‌شدند و صاحب مزرعه مدام از دسیسه‌های دشمنی خونخوار به نام "گرگ" به عنوان سرمنشا تمامی مشکلات سخن می‌گفت!

قلعە حیوانات
جورج اورول ⁦


@dialougs
190 views01:05
باز کردن / نظر دهید
2020-06-13 15:36:57
آخرین باری که هر هشتاد میلیون نفرمان کنار هم بودیم و از ته دل می‌خندیدیم...

@dialougs
183 views12:36
باز کردن / نظر دهید
2020-06-13 04:33:23 کم حرفی
همیشه نشون بی ادبی یا خجالتی بودن نیست
بعضیا کلمات رو به راحتی هدر نمیدن

@dialougs
477 views01:33
باز کردن / نظر دهید
2020-06-11 10:36:58 بچه که بودم سر کوچه مون یه دکه بود. به صاحبش می گفتن آقا سید...
آقا سید فقط هله هوله می فروخت. من عاشق لواشکاش بودم. زنش درست می کرد. خوشمزه ، ترش ، مُفت ... دونه ای یه تومن.. از اون لواشکای کثیف که وقتی مزه ش می رفت زیر زبون آدم دیگه نمی شد ازش دل کند. هر روز ده بیست تا لواشک می خریدم. هر کدومش اندازه ی کف دست یه بچه ی پنج ساله بود. می رفتم خونه و لواشکام رو می شمردم. نمی دونید چه کیفی می داد. بعد شروع می کردم به لواشک خوردن... همه رو می خوردم به جز آخری ... آخری رو نگه می داشتم. نمی‌خواستم چیزی که دوست دارم رو تموم کنم. اذیت می شدم از اینکه چیزی که زیاد داشتم یهو صفر بشه. فرداش وقتی باز لواشک خوشمزه ، ترش ، مُفت می خریدم اون لواشک قبلی رو می خوردم. چون دیگه خیالم راحت بود صفر نمیشه. تموم نمیشه. یه روز خبر رسید زن آقا سید به رحمت خدا رفته. نمی دونید چقدر گریه کردم. درسته ندیده بودمش ولی لواشکاش ، لواشکاش ، لواشکاش ...
یه هفته ای دکه تعطیل بود. بیشتر شاید ده روز... تو این مدت من همون یه دونه لواشکی رو داشتم که همیشه نگه می داشتم.‌ یه هفته طاقت آوردم و لواشک رو نخوردم تا‌ چیزی که دوست دارم صفر نشه. تموم نشه. هر روز می رفتم سر کوچه به این امید که آقا سید اومده باشه.بالاخره اومد. سلام کردم و گفتم آقا سید چند تا لواشک داری؟ شروع کرد شمردن. منم شمردم.‌ گفت چهارده تا... دروغ می گفت پونزده تا بود. بهش گفتم پونزده تاست. یکیش رو گذاشت تو جیب کنار کُتش و گفت حالا چهارده تاست. پول رو دادم بهش و آخرین لواشکای خوشمزه ، ترش ، مُفت رو خریدم. آقا سید یه لواشک رو برای خودش نگه داشت. انگار اونم‌ تو این چند روز فهمیده بود چقدر درد داره چیزی که دوست داری یهو تموم بشه.

حسین حائریان

@dialougs
233 views07:36
باز کردن / نظر دهید
2020-06-09 16:16:41 بچه که بودم خیلی لواشک آلو دوست داشتم. برای همین تابستون که می شد مادرم لواشک آلو واسم درست می‌کرد. منم همیشه یه گوشه وایمیستادم و نگاه می کردم... سخت ترین مرحله ،‌ مرحله ی خشک شدن لواشک بود. لواشک رو می ریختیم تو‌ سینی و می ذاشتیم بالکن تا زیر آفتاب خشک بشه... خیلی انتظار سختی بود، همش وسوسه می شدم ناخنک‌ بزنم ولی چاره ای نبود بعضی وقتا برای خواسته ی دلت باید صبر کنی. صبر کردم تا اینکه بالاخره لواشک آماده شد و یه تیکه کوچیکش رو گذاشتم گوشه ی لپم تا آب بشه... لواشک اون سال بی نهایت خوشمزه شده بود.نمی‌دونم‌‌ برای آلو قرمز های گوشتی و خوش‌طعمش بود یا نمک و گلپرش اندازه بود، هر‌چی‌بود انقدر فوق العاده ‌بود که دلم نمی خواست تموم بشه... برای همین برعکس همیشه حیفم‌ میومد لواشک بخورم، می ترسیدم زود تموم بشه. تا اینکه یه روز واسمون مهمون اومد، تو اون شلوغی تا به خودم اومدم دیدم بچه های مهمونمون رفتن سراغ لواشکای من... لواشکی که خودم حیفم میومد بخورم حالا گوشه ی لپ اونا بود و صدای ملچ ملوچشون تو گوشم می پیچید. هیچی از اون لواشکا باقی نموند، دیگه فصل آلو قرمز هم گذشته بود و آلویی نبود که بشه باهاش لواشک درست کرد... من لواشک خیلی دوست داشتم ولی سهمم از این دوست داشتن دیدنش گوشه ی لپ یکی دیگه بود.
تو زندگی وقتی دلت چیزی رو می خواد نباید دست دست کنی باید از دوست داشتنت لذت ببری چون درست وقتی که حواست نیست کسی میره سراغش و همه ی سهم تو میشه تماشا کردن و حسرت خوردن.

حسین حائریان

@dialougs
228 views13:16
باز کردن / نظر دهید
2020-06-09 05:50:30 Don’t abuse a kind heart,
you may never be offered one again.

از یه قلب مهربون سواستفاده نکن
ممکنه دیگه هیچوقت مثل اون گیرت نیاد‌‌.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

@dialougs
195 views02:50
باز کردن / نظر دهید