2021-04-21 08:54:55
با چند غزل سعدی اردیبهشت را آغاز کنیم؟
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم...
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم...
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیدهباشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران...
میبرزند ز مشرق شمع فلک زبانه
ای ساقی صبوحی در ده می شبانه
عقلم بدزد لختی چند اختیار دانش
هوشم ببر زمانی تا کی غم زمانه...
من ندانستم از اول که تو بیمهر و وفایی
عهدنابستن از آن به که بببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی...
262 views05:54