Get Mystery Box with random crypto!

فیلم زیبا و تاثیرگذار «سفر شگفت‌انگیز» (Fantastic Voyage 1966) | علم، حیات، مغز

فیلم زیبا و تاثیرگذار «سفر شگفت‌انگیز» (Fantastic Voyage 1966) بی‌شک یکی از بهترین و ارجمندترین فیلم‌های علمی‌تخیلیِ کلاسیک است.

خلاصه‌ی داستان فیلم این است که هم آمریکا و هم اتحاد جماهیر شوروی به تکنولوژی کوچک‌‌سازی موقت اجسام (بی‌جان و جاندار) دست یافته‌اند. فقط نکته در این است که متناسب با درجه‌ی کوچک‌سازی، زمان ماندگاری جسم کوچک‌شده تغییر می‌کند. مثلاً اگر جسمی را به نصف کوچک کنیم چند روز ماندگاری دارد ولی اگر همان را به اندازۀ میکروبی کوچک کنیم فقط یک ساعت ماندگاری دارد و بعد به اندازۀ اولیه برمی‌گردد.

از سویی، دانشمندی چک را که توانسته است راهی برای ماندگاریِ دائمی اجسام کوچک‌شده بیابد، نیروهای اطلاعاتی‌امنیتی آمریکا از منطقۀ تحت نفوذ شوروی‌ها خارج می‌کنند و به آمریکا می‌آورند ولی حین انتقال به آزمایشگاه سری، گروهی تروریست (احتمالاٌ از سمت شوروی) به ماشین حامل دانشمند حمله می‌کنند.

دانشمند زنده می‌ماند ولی به کُما می‌رود و لخته‌ای خون در گوشه‌ای از مغزش تشکیل می‌شود که با روش‌های جراحی معمول نمی‌توان آن را برطرف کرد. وقت کم است و اگر دیر بجنبند و دانشمند بمیرد، راز ماندگاری دائمی اجسام کوچک‌شده را با خود به گور خواهد برد.

ارتش آمریکا که این تکنولوژی و آزمایشگاه سری مربوطه را در اختیار دارد، افسری را که مسئولِ تیم خارج‌سازی دانشمند از منطقۀ تحت نفوذ شوروی بوده، یک پزشک، یک جراح، دختر جوانی که دستیار جراح است و مهندس خلبانی را مامور می‌کند سوارِ زیردریایی ویژه‌ای شوند، به اندازۀ میکروبی کوچک شوند، به بدن دانشمند تزریق شوند و نهایتاً خود را به لختۀ خون برسانند و آن را به‌کمک اسلحه‌ای لیزری از بین ببرند و تا پیش از اتمام یک‌ساعت از بدن دانشمند خارج شوند.

فیلم و جلوه‌های ویژه‌ی آن با توجه به استانداردهای آن زمان و بودجۀ مصرفی خیلی خوب ساخته شده است. با این همه، مخاطب امروزی ممکن است تعجب کند که چرا دو ژنرال ارتش در اتاق عمل سیگار برگ می‌کشند. یا اینکه این دو ژنرال که مسئولیت این عمل را بر عهده دارند اطلاعاتشان از بدن انسان و سرخرگ‌ها و سیاه‌رگ‌ها به اندازۀ جراحی حاذق است.

نکتۀ تامل‌برانگیز برای من سکانسی از فیلم است؛ حدوداً دقیقۀ ۵۵ از آن.

در این سکانس دکتر دووال (جراح) حین عبور زیردریایی از یکی بخش‌های ریه به شگفت می‌آید و می‌گوید ساختمان شش‌ها یکی از معجزه‌های خلقت است؛ ساز و کار شگفتِ چرخه‌ی دم و بازدم.

دکتر مایکلز (پزشک) در پاسخ می‌گوید هیچ امر معجزه‌گونی در کار نیست و صرفاً تبادلات گازی است و آن هم محصول نهایی پانصد میلیون سال تکامل است.

دکتر دووال در جواب می‌گوید: نمی‌خواهی بگویی که این‌همه تصادفی ایجاد شده؟! که هیچ خالق هوشمندی آن را به‌وجود نیاورده؟!

دکتر مایکلز تا می‌آید پاسخ سخن دووال را بدهد وضعی اضطراری در زیردریایی حادث می‌شود و صحبتش قطع می‌شود!

فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان به همین هم اکتفا نکرده‌اند و مایکلز را در فیلم شخصیتی اضطرابی، ترسو و خرابکار نشان می‌دهند و سرانجام در اواخر فیلم که زندگی دیگر سرنشنیان و کل ماموریت را به خطر انداخته است طعمۀ گلبولی سفید می‌کنند تا بمیرد!

ایزاک آسیموف، نویسندۀ کتاب‌های فراوان علم‌ برای عموم، در ژانویۀ سال ۱۹۶۶، یعنی شش‌ماه قبل از اکران فیلم، رمانی علمی‌تخیلی مبتنی بر فیلم‌نامۀ این فیلم و با همان عنوان فیلم، منتشر کرد. انتشار کتاب قبل از فیلم معمولاً خیلی‌ها را به اشتباه انداخت و می‌اندازد که فیلم بر اساس رمان آسیموف ساخته شده است، حال آنکه قضیه برعکس است.

این کتاب را آقای احمد اخوت سال ۱۳۶۸ با عنوان «سفر شگفت‌انگیز» ترجمه و منتشر کرد. ترجمۀ ایشان نسبتاً خوب و قابل قبول است (فقط کاش دیالوگ‌ها را شکسته ترجمه نمی‌کرد). این ترجمه بسیار بهتر از ترجمۀ غلط‌غلوطی است که شخصی به نام شاهرخ وزیری، احتمالاً در همان برهه، منتشر کرد.

انتظار می‌رفت آسیموف، که خود دکترای بیوشیمی داشت، پاسخ مایکلز به دووال را کامل بنویسد. ولی او نیز مثل فیلم‌نامه‌نویس رفتار کرده است (صفحۀ ۲۱۶ از کتاب را ببینید).

سیلوین مارتل، پژوهشگر کانادایی که عمدۀ شهرتش بابت ابداع شیوه‌های نوین درمان سرطان است و طرح‌های نوآورانه‌اش در ارسال نانو‌ربات‌های درمانگر به درون بدن انسان با استقبال مواجه شده است، در سال ۲۰۱۶ کتابی نوشت تحت عنوان «یک زیردریایی میکروسکوپی در خون من» که فصل‌به‌فصل مبتنی بر فیلم «سفر شگفت انگیز» نوشته شده است نشان می‌دهد علم کنونی چگونه رویای آن فیلم را ی‌ به‌یک، منتهی نه بر اساس کوچک‌سازی انسان‌ها، تحقق بخشیده است. این کتاب چکیدۀ ۱۵ سال پژوهش مارتل و تیمش است که با زبانی غیر فنی نوشته شده است.

☚ فایل پی‌دی‌اف هر دو کتاب را در ادامه می‌گذارم، با این توضیح که ترجمۀ آقای اخوت را چون می‌دانم نایاب است و تجدید چاپ نمی‌شود در کانال قرار می‌دهم.

- عبدالرضا شهبازی

@dirinenegar