Get Mystery Box with random crypto!

یادداشت وارده: چرا انقلاب ژینا-مهسا (۱۴۰۱) اجتناب ناپذیر است؟ | مجمع دیوانگان

یادداشت وارده: چرا انقلاب ژینا-مهسا (۱۴۰۱) اجتناب ناپذیر است؟ چرا این انقلاب شخصی نمی‌شود؟
برای روبسپیرهای دیرهنگام
#V 116


نویسنده مهمان: علیرضا آزاد- شاید کم نباشند افرادی که مثل خود شخص من برای فردای ایران رویاها بافته باشند و به نقش شخص خویش به عنوان ناجی و دستی که می‌تواند چیننده‌ی میوه‌ی رهایی و آزادی از درخت انقلاب باشد فکر کرده باشند. وقتی سخن از رهایی و آزادی است فکر بسیار زیبایی است. اما اینجا نکته‌ای ظریف در میان است. این که چه چیزی را از چه راهی به دست می‌آوریم، هم در ما به عنوان به دست آورنده، هم در کیفیت بدست آوردن و هم در آنچه که به دست می‌آوریم تاثیرات ژرفی می‌گذارد. ازین رو بحث از روش و شکلی که به دنبال تغییر می‌رویم اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. در ادامه تلاش می‌کنم در این شکل از رسیدن که بالاتر از آن سخن رفت– دستی ناجی که میوه‌ی ... را به ارمغان می‌آورد- چون و چرا کنم.

انسان‌ها عادت دارند که با مثال‌هایی آشنا از زندگی روزمره در حوزه‌ی تجربیاتشان به استقبال موارد نا‌آشنایی بروند که آنها را نزیسته‌اند و سعی کنند تا آن تجربه‌ی ناآشنا و ناشناخته را با ارجاع به تجربیات زیسته و آشنا برای خود فهم پذیر و قابل دسترس کنند. در نتیجه‌ی آوردن تجربیات آشنا در عرصه‌ی ناآشنا، گاه دچار این خطا می‌شویم که این کار را بدون شناخت کافی از موضع جدید، که در آن در حال تجربه هستیم، انجام می‌دهیم و نسخه‌ای آشنا را برای جا یا حالت یا وضعیتی نا‌آشنا می‌پیچیم، غافل از آنکه عرصه‌ی جدید قوانین و بایدها و نبایدهای خاص خودش را دارد.

اما منظورم از آشنا کدام است و از نا‌آشنا کدام؟ آنچه برای ما به عنوان ایرانی و در تجربه‌ی تاریخی‌مان از امر سیاست آشناست، این است که همواره برخوردمان با سیاست از جنسی بوده است که در آن با نادیده گرفتن ملزومات سیاست (حضور دیگری‌ها) و لزوم کنش جمعی و ارتباط با دیگری‌ها- و به رسمیت شناختن‌شان به عنوان سوژه‌هایی همان‌قدر دارای حقوق که ما، همان‌‌قدر باهوش که ما- به سمت نوعی کنش فردی در سیاست قدم برداشته‌ایم. و برعکس آن، آنچه در ساحت سیاست برایمان نا آشناست این است که باید با دیگران هم‌نظری و همکاری کرد. به عبارت دیگر آنچه که آشناست فاعلیت در حوزه‌ی امور فردی است؛ در حوزه‌ی فردی به این عادت داریم که شخص اول و آخر در تصمیم‌گیری هستیم، تصمیمی را می‌گیریم و آن را- موفق یا ناموفق- به اجرا در می‌آوریم. منظورم از آوردن تجربیات آشنا به حوزه‌ی ناآشنا همین آوردن عادت‌ها و تجربیات حوزه‌ی فردی به حوزه‌ی زندگی جمعی یا سیاست است. این اتفاق در تجربه‌ی زندگی سیاسی قرن اخیر ما ایرانیان به وفور اتفاق افتاده است؛ این که کسی با عدول از الفبای سیاست‌ورزی در معنای مدرن آن و با خیال اینکه در حوزه‌ی زندگی جمعی همان قوانین حاکم‌اند که در ساحت زندگی شخصی، خود را در جایگاه رهبر یا شاه یا ... نشانده و از روش‌های مورد عادت در زندگی شخصی برای حضور و ایفای نقش در حوزه‌ی جمعی و سیاسی بهره جسته است. این نادیده گرفتن دیگران و حق‌شان برای تعیین سرنوشت، این سرپیچی از این اصل اولیه‌ی همکاری و هم‌نظری در سیاست، چیزی نیست جز آنچه که از آن به استبداد رای یاد می‌کنیم.

برای خواندن ادامه یادداشت به اینجا مراجعه کنید.

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_