Get Mystery Box with random crypto!

عده‌کشی به جای سیاست‌ورزی #A 413 آرمان امیری @armanparian - ن | مجمع دیوانگان

عده‌کشی به جای سیاست‌ورزی
#A 413

آرمان امیری @armanparian - نزدیک به ۳۰۰نفر از فعالین سیاسی کشور با امضای بیانیه‌ای از راهکارهای پیشنهادی میرحسین موسوی برای گذار از وضعیت فعلی حمایت کرده‌اند. (از اینجا بخوانید) با توجه به علاقه‌ای که به موضوع داشتم مشتاقانه به سراغ بیانیه رفتم و در درجه اول از متن آن شگفت‌زده شدم. بی‌اغراق نزدیک به ۱۰ بار پیاپی سعی کردم متن بیانیه را بخوانم اما چون متن نه فعل و فاعل درستی داشت و نه تکلیف نهاد و گزاره‌اش مشخص بود، اساسا امکان روخوانی‌اش هم وجود نداشت. دست آخر ناامید از فهم متن، صرفا کلیدواژه‌های اصلی‌اش را دنبال کردم و متوجه شدم بجز همان تیتر مطلب که اعلام حمایتی بود از بیانیه‌ی میرحسین، عملا باقی متن اتلاف وقت و کاغذ بود؛ اما چون در بین امضاکنندگان، نام تعدادی از دوستان عزیز خودم هم وجود داشت، احساس کردم اینقدر ارزش دارد که در موردش چند سطری بنویسم و نقدی وارد کنم.

نخستین مشکل بیانیه‌ی دوستان همان است که عملا هیچ چیزی نیست بجز یک تیتر و یک فهرست از امضا. در واقع سوال من از دوستان این است که چه شد که فکر کردند باید بیانیه بدهند؟ خب همینکه می‌رفتند پای خبر انتشار بیانیه‌ی مهندس موسوی لایک می‌زدند یا آن را در صفحات‌شان به اشتراک می‌گذاشتند ما از نظر مثبت‌شان مطلع می‌شدیم. (بر فرض که این اطلاع یک ارزش سیاسی یا حداقل خبری به حساب بیاید!) صدور این بیانیه قرار بود چه ارزش اضافه‌ای به بیانیه‌ی موسوی سوار کند؟

برای فهم بهتر این انتقاد، می‌توان به سطور پایانی بیانیه‌ی موسوی ارجاع داد. جایی که میرحسین صادقانه اعتراف کرده که برای اجرایی شدن پیشنهادات‌ش راهکار مشخصی ندارد و چنین راهکاری نیازمند خرد و هم‌اندیشی جمعی است. پس می‌شد تصور کرد این فهرست چندصد نفره از عقلای سیاسی گرد هم جمع شده‌اند تا آن جای خالی راهکار عملی را پر کنند. اما این متن شتاب‌زده و نامفهوم، اگر معنای صریح و ساده‌ی آن بیانیه را مخدوش و منحرف نکرده باشد، هیچ نکته‌ی جدیدی هم بدان اضافه نکرده است.

توقع دیگری که می‌شد از چنین بیانیه‌ای داشت این بود که با بسط و گسترش روایت خلاصه‌سازی شده‌ی میرحسین، به انتقادات فراوانی که جامعه در مواجهه با موضع‌گیری ایشان داشته پاسخ بدهند. موسوی فردی است که از روز اول در انقلاب و نظام نقش داشته، سال‌ها در بالاترین رده‌های اجرایی بوده و همواره یکی از ارکان حکومت به شمار می‌آمده، جامعه حق دارد از ایشان بپرسد که اگر با تمام تفاسیر شما از انسداد فعلی موافق باشیم (که البته هستیم)، لطفا توضیح بدهید که چرا کار به اینجا کشیده شد؟

این صحبت من ابدا از آن جنس نیست که می‌گوید «میرحسین باید اول به خاطر گذشته‌اش مجازات شود و بعدا داعیه‌ی سیاسی کند». از نگاه من اشخاص و جریان‌های سیاسی سرمایه‌های یک کشور هستند. اگر بتوانند از اشتباهات‌شان درس بگیرند، برای سرنوشت کشور و جامعه بسیار مفید خواهند بود. اما اگر از بیانیه‌ی خلاصه‌ی موسوی این توقع نمی‌رفت، دست‌کم از «صدها» امضاکننده‌ای که ظاهرا جناح سیاسی حامیان ایشان را تشکیل می‌دهند توقع می‌رفت موضوع را کمی بازتر کنند و توضیح بدهند مشکل کار را در کجا دیده‌اند؟ نسبت‌شان با انقلاب ۵۷ چیست؟ نسبت‌شان با رهبر کاریزماتیک آن انقلاب چیست؟ نسبت‌شان با حکومت مذهبی چیست؟ چرا پیشتر فکر می‌کردند با همین قانون می‌شود کشورداری کرد و حالا به این نتیجه رسیده‌اند که نمی‌شود؟ اصلا منظورشان از ضرورت تغییر قانون چیست؟ کجای قانون را می‌خواهند عوض کنند؟

این بدیهی‌ترین توقع از یک «جریان سیاسی» است که روایت خودش را از دلایل مشکلات فعلی مطرح کند تا تازه برسیم به سرفصل ارائه‌ی راهکار. مگر می‌شود بدون توضیح دادن در مورد دلایل بحران، کسی مدعی ارائه‌ی مسیر برون‌رفت از آن شود؟

بیانیه‌ی شتابزده‌ی اخیر اما، به هیچ یک از این انتظارات پاسخی نمی‌دهد؛ چون از اساس کارکردش از جنس «تدبیر سیاسی» نیست. با احترام تمام به همه‌ی بزرگواران و به ویژه دوستان خودم، این بیانیه صرفا یک جور «عده‌کشی» سیاسی، آن هم به کلاسیک‌ترین شیوه‌ی خودش که صرفا متکی به افزایش عدد و رقم (چند صد نفر!!!) است و نه ارائه‌ی تحلیل یا استدلال و برهانی که نشان‌گر سر سوزنی مزیت نسبت به باقی جریانات موجود باشد. تداومی واضح از سنت سیاسی شکست‌خورده‌ی اصلاح‌طلبان، که با همین رویکرد گعده‌ای و گله‌ای، اعتبار خود را از پشتوانه‌ی میلیونی مردم تا سرحد افتضاح ۳درصدی تقلیل دادند.


کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.