Get Mystery Box with random crypto!

سال مهسا و انقلاب ملی ایران #V 131 «بهاری دیگر آمده است آری ا | مجمع دیوانگان

سال مهسا و انقلاب ملی ایران
#V 131

«بهاری دیگر آمده است آری
اما برای آن زمستان‌ها که گذشت
نامی نیست»*

نویسنده مهمان: مهرداد محمدی- نوروز مهم‌ترین باقی‌مانده‌ی «ایرانی بودن» ایرانی‌ها به عنوان یک ملت و بخشی مهم از هویت آنهاست. بعد از انقلاب ۵۷، ملیت خلاف اسلام نامیده شد و حکومت اسلامی از هر فرصتی برای شبیخون به ملت ایران و تبدیل آن به امتی بی‌دروپیکر و بنیاد‌گرا، غفلت نکرد اما نتوانست نوروز را از ایرانیان بگیرد و بدیل‌هایی هم که ارائه داد، هیچ گاه پا نگرفت.

در شروع سال نو، خواه یا ناخواه، نگاهی به سالی که گذشت می‌اندازیم و برآیندی از آن به‌دست می‌آوریم. سال ۱۴۰۱ حامل بزرگ‌ترین جنبش مردمی ضد کلیت و تمامیت ساختار موجود از آغاز حکومت اسلامی در ۴۴ سال گذشته بود. اگر مناسبت‌ها و مناسک ملی بخشی از هویت‌ تاریخی یک ملت‌اند لحظه‌هایی هم در تاریخ هرکشوری هم وجود دارند که ملتی را از نو می‌سازند یا پایه‌های ملیت را محکم‌تر می‌کنند. «لحظه‌ی مهسا»، وقتی بود که نشان داد چرا ایران یک ملت است و چطور ایرانیان به یکدیگر هم‌بسته‌ی تاریخی، اجتماعی و سیاسی شده‌اند. احتمالا هر یک از ایرانیان می‌دانند در لحظه‌ای که قتل حکومتی ژینا مهسا امینی اتفاق افتاد کجا بودند؛ در کافه‌ای در تهران نشسته بودند یا از نمازجمعه در زاهدان برمی‌گشتند یا در کمپ پناهندگان در یونان برای زندگی تقلا می‌کردند.

علی‌رغم تمام حمایت و پوشش‌های جهانی از انقلاب مهسا، اتفاقی که در ۲۵ شهریور رخ داد و جنبشی که بعد از آن ایرانیان را درگیر کرد، کاملا ایرانی بود. قتل و گرفتن زندگی برای همه‌ی انسان‌ها‌ در همه جای جهان شاید معنای مشترکی داشته باشد اما قتل مهسا امینی برای یک ایرانی در ساختار و بافتار خشونتی سیستماتیک و سرکوبی همه‌جانبه معنا شد. یک ایرانی حتی اگر ۴۰ سال از سرزمین خود دور مانده باشد، می‌داند که ماشین کشتاری که مهسا را کشت چگونه کار می‌کند و این قتل را در بستری می‌بیند که در آن کشتارهای ۶۰ و ۶۷، اوایل دهه ۷۰ تا کوی دانشگاه، جنبش سبز، دی ۹۶، آبان ۹۸ و شلیک عمدی به هواپیمای مسافربری قرار دارند.

برای یک غیرایرانی، شاید همین‌که کسی به خاطر لباس‌اش کشته می‌شود عجیب باشد و عجیب‌تر اینکه حجاب در کشوری اجباری است، اما با دیدن کشته‌شدن یک زن به‌دست گشت ارشاد، زن ایرانی با تجربه زیسته‌اش و با تاریخ سرکوب آزادی پوشش‌ و بدن‌اش می‌تواند به‌راحتی خود را جای کسی تصور کند که کشته می‌شود. یک ایرانی این قتل را نه صرفا حادثه‌ای دردناک، که تکه‌ای از پازل جنایت‌های یک سیستم می‌بیند و از طرف دیگر، مبارزه‌اش را هم در امتداد تاریخ خود صورت‌بندی و پیگیری می‌کند.

نام ژینا به معنای دقیق کلمه «رمزی» شد که راهپیمایی زنان در اسفند ۵۷، خودسوزی هما دارابی، قتل‌های زنجیره‌ای، قتل ندا آقاسلطان، دختران خیابان انقلاب و همه رنج‌های آزادی‌خواهانه ایرانیان را دربرگرفت. لحظه‌ی مهسا، ملی بود شعار و موضوعیتی داشت که پیونددهنده ایران با جهان بود: زن، زندگی، آزادی! مساله زنان سال‌هاست که در دموکراتیک‌ترین کشورها هم جدی گرفته می‌شود و مبارزه‌ای جاری است، زندگی که به‌طور بدیهی پیونددهنده‌ موجودیت‌هاست و اهمیت و اولویت آزادی هم که بزرگ‌ترین دستاورد دنیای جدید است.

خلاصه‌ی سالی که گذشت همان می‌شود که مادر ژینا نوشت: «نازم به سر زلف تو ای دختر ایران/ کز پرده برون‌رفت و بهم‌ریخت جهانی»

کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.