2022-04-25 17:18:30
#قسمت_2
شروع کرد باز کردن دگمه های لباسش.
بولیز رو از تنش در آورد و اومد سمت من. رفتم عقب که پام گیر کرد به چیزی و از پشت افتادم رو مبل راحتی.
خونسرد خم شد سمتم و شروع کرد در آوردن لباسام.
_نه..نه ول..ولم کن... تو رو خ.دا ..ول..م..ولم کننن...ولم کن ..نه نه
زار میزدم و التماسش رو میکردم. ولی بی توجه به من با یه دستش دو تا دستمو قفل کرده بود و با دست دیگه اش مانتو و روسریمو از تنم در آورد.
سرشو آورد کنار گوشم ولب زد...
_تو از این به بعد مال منی .خب؟؟
_نه..نه تو رو خدا ولم کن ... نه..نهه
_هیششش.. وحشی بشی ، وحشی میشم. دختر خوبی باش. از این به بعد هرچی گفتم میگی چشم. با اجازه ی من میری.با اجازه ی من میای...
پوشیدنت، خوردن، خوابیدن، خندیدن، گریه کردن...حتی نفس کشیدنت با اجازه ی من باید باشه. فهمیدی؟؟
_ولم...ک.ن...ول...م ک..ن
همچنان داشتم تقلا میکردم که با یه حرکت بولیزمم از تنم در آورد و سینه هامو تو مشتش گرفت و کشید که اهم در اومدو.....
https://t.me/+znHKQ4wUFd04ODk0
#هات
#بدون_سانسور
#بچه_نره
https://t.me/+znHKQ4wUFd04ODk0
پارت خیس کننده جدیدشو گذاشته
590 views14:18