2022-04-25 17:18:30
ازترس دیدنم زبونش لال شد. روی پام نشوندمش تنش میلرزید و چشماش اشکی بود.
سرمو توی گردنش بردمو بوی تنش رو به ریه هام فرستادم، لعنتی عالی بود ...
دستی به سی*نه های تازه سردرآوردش کشیدمو
توی دستم فشردمش... آخ از سر دردش لذتمو دوچندان کرد.
نمیدونم چم شده بود اما دلم میخواست بیشتر از این پیشروی کنم.
نمیدونستم میتونم جلوی دهنشو بگیرمیکه خفه خون بگیره یا نه اما انگار بعد از مدتها حس شه*وتم برگشته بود ودیگه عقلم از کار افتاده بود ..
پیراهن گشاد تو تنش رو بال زدم وسی*نه های کوچیکشو زبونی زدم.
دست و پا میزد که این کارش اصل باب میلم نبود.گاز محکمی به س*ینه اش زدم و عصبی گفتم:اگه تکون بخوری همینجا سرتو میبرمو چالت میکنم.
از ترس خشکش زد و من شروع به مکیدن سر صورتیه سی*نه هاش شدم.
دستمو از پایین لای باس*نش برده بودم و با سوراخش بازی میکردم..
از ترس به سکسکه افتاده بود ...
با یه حرکت پیراهنشو از تنش جدا کردم و به منظره ی زیبای روبروم نگاه کردم.این خیلی زیبا بود ناب و بکر...همه ی تنش محشر بود دست نخورده وبی بدیل ...
https://t.me/+znHKQ4wUFd04ODk0
بدویید بخونید خیلی هاته
624 views14:18