Get Mystery Box with random crypto!

#پارت243 -نه ، همینطوری زنگ زدم ! کیان : ترمه من حس میکن | دکتر انوشه(خیال تو)

#پارت243


-نه ، همینطوری زنگ زدم !
کیان : ترمه من حس میکنم ، باور نداری عاشقتم ؟ نیروی عشق و باور نداری ؟
از همین جا هم میتونم بفهمم کلی حرف تلمبار شده روی دلت داری بگو چیشده خوب ؟ نذار حالا که مجبورم ازت دورشم مدام نگرانت باشم !چشمامو از سر لذتی که از حرفهاش بردم میبندم ، چقدر خوبه یکی انقدر بشناستت که از پای تلفنم بفهمه کلی حرف نگفته داری ! اونقدر احساساتم به غلیان میوفته که میخوام با دلخوری برای شوهرم درد و دل کنم اما صدای نازک و دلربای دختری بند دلم رو پاره میکنه : کیان بیا دیگه بعد پنج روز که برگشتی همش پایه تلفنی ؟
صدایی از کیان نمیاد ، حس بد و تلخ حسادت و توی وجودم حس میکنم ، تمام رمقی که داشتم و از دست میدم و بابیحالی روی تخت میشینم ،صدای دلجویانه ی کیان به گوشم میرسه : ترمه ؟
بغض میکنم ، سنم کم بود و حرفهام نسنجیده ، اون لحظه میخواستم حس حسادتی که درونم به وجود اومده بود رو ترمیم کنم .