Get Mystery Box with random crypto!

#پارت244 با حرص کلامی که از حسادت درونم نشات میگرفت میگم | دکتر انوشه(خیال تو)

#پارت244


با حرص کلامی که از حسادت درونم نشات میگرفت میگم : مزاحمت نمیشم ، میخوام قطع کنم ؛ سهیل برگشته و امشب قراره بیان اینجا ، نمیدونم آقاجونم چه فکری کرده اما میگه امشب بین تو و سهیل صیغه ی محرمیت میخونم ، گفتم شاید برات مهم باشه بدونی زنتو دارن میدن به یکی دیگه اما میبینم که اشتباه کردم ! قطع میکنم امیدوارم بهت خوش بگذره .حرفم و میزنم و بدون حرف تماسو قطع میکنم ، منتظر نمیمونم تا صدای نفس های عصبانیشو بشنوم ، میخوام بفهمه هر برخوردی یه بازخوردی داره .با یاد اون صدای نازک که با اطمینان میتونم بگم صدای پریناز بود ، بغض میکنم .دراز میکشم و به اشکم اجازه میدم از گوشه ی چشمم سر بخوره .از این همه فشار زندگی خسته شدم ، نمیدونم تا کی میتونم جلوی این مشکلات وایستم و دووم بیارم ، اما این و میدونم حتی اسم و سایه ی پریناز نامی کمر منو خم میکنه . بیحوصله از جا بلند میشم و ترجیح میدم تن خسته امو به آب بدم به امید این که آتیشی که درونم شعله میکشه کم بشه .
از حموم میام بیرون و میخوام برم جلوی آیینه اما چشمم به موبایلم که روی تخته میوفته ، مردد به سمتش میرم و
برش میدارم .نزدیک چهل تماس بی پاسخ

دوستان رمان خیال تو خیلی طولانیه هرکی رمان کامل خیال تو میخاد پیام بده بگه رمان خیال تو میخام



@tabliq660