#پارت275 انگار کیان هم احساس منو داره ، تن صداش نشون میده که | دکتر انوشه(خیال تو)
#پارت275
انگار کیان هم احساس منو داره ، تن صداش نشون میده که چقدر حالش خوبه : کیان: من چی کار کردم که خدا تو رو به من داد ؟ -تو رو نمیدونم اما من هیچ وقت بنده ی خوبی براش نبودم ،هرچی که بود برام بهترین سرنوشتو رغم زد . کیان : تو فرشته ی منی ، مگه میشه تو بد باشی ؟ من جلوی معصومیت تو کم آوردم تو با همین چشمهات منو به زانو در آوردی ! -گاهی اوقات خیلی قشنگ حرف میزنی ، گاهی اوقات هم تلخ میشی ، نمیشناسمت ! کیان : من کنار تو آرومم ترمه ، اما اگه ببینم یکی پا تو حریمم گذاشته تلخ میشم ، حق ندارم ؟ اصلا کدوم مردی میتونه تحمل کنه برای زنش خواستگار بیاد ؟ ریزمیخندم و میگم :تو دیگه نوبرشو آوردی ! کیان: آره تو عاشقی نوبرشو آوردم . تو جام نیم خیز میشم و به کیان نگاه میکنم ، به چشمهاش که دنیام توش خلاصه شده .