#پارت280 کیان : نمیدونم ، قلبم آرومه ، دیگه درد نمیکنه ، دی | دکتر انوشه(خیال تو)
#پارت280
کیان : نمیدونم ، قلبم آرومه ، دیگه درد نمیکنه ، دیگه اذیتم نمیکنه چون تو هستی اما فکرم درگیره ، هزار و یک افکار مثبت و منفی به ذهنم هجوم آوردن ذهنو که نمیشه آروم کرد . -شاید اگه به من فکر کنی بشه ! لحن صداش شوخ میشه : ای کلک تو هر شرایطی میخوای خودتو جا کنی ؟ -نیازی ندارم خودم و جا کنم مگه دوستم نداری ؟ کیان : دارم ، خیلی دوستت دارم . لبخندی میزنم و میگم : -کاش امشب تموم نشه ، دوست دارم قبل از خوابیدن این جمله رو بشنوم . کیان : هرشب به گوشت میرسونم ، حتی شده به پرنده های نامه رسون میگم تا حس دوست داشتنمو بهت منتقل کنن .لبخندی میزنم و دیگه چیزی نمیگم ، چشمهامو میبندم ، از سر آرامش ، به خاطر این همه احساس خوب ، نفس عمیقی میکشم و توی آغوش شوهرم ، لذت بخش ترین خواب دنیارو تجربه میکنم