Get Mystery Box with random crypto!

#پارت331 فرزاد با نگرانی بیرون میره و طولی نمیکشه با یه لیوا | دکتر انوشه(خیال تو)

#پارت331


فرزاد با نگرانی بیرون میره و طولی نمیکشه با یه لیوان آب برمیگرده ، لیوانو به سمته کیانی که فارغ از زمان و مکان
با عصبانیت به یه نقطه خیره شده میگیره و میگه :
-این لیوان آبو بخور تا خفه نشدی اصلا چت شد یهو ؟
کیان نگاهشو به فرزاد میدوزه و حواس پرت لیوان آبو ازش میگیره !
فرزاد دوباره سوالشو تکرار میکنه و کیان اینبار لب از لب باز میکنه و در حالیکه لیوانو با تمام قدرتش فشار میده
میگه :
-یه آشغال زنگ زد ، گفت عکسهای زن من دستشه !
فرزاد با تعجب میگه :
-چی میگی تو چه عکسی؟؟؟
+ازمون عکس گرفته ، عکس های ترمه ی من زن من دست یه غریبه است !
فشار دستهاش دور لیوان به قدری میشه که لیوان طاقت نمیاره و خورد میشه ، فرزاد با نگرانی به خونی که از
دست کیان میچکه نگاه میکنه اما کیان بی توجه فقط به این فکر میکنه که کس دیگه ای هم جز اون موهای ترمه
اشو دیده !
فرزاد خم میشه و در حالی گکه مدام در حال حرف زدن سعی میکنه اون خورده شیشه ها ی باقی مونده رو از دست غرق در خون کیان بیرون بیاره !