#پارت334 ترمه ؟ گل نازم ؟ میدونی همه چی از کجا شروع شد ؟ | دکتر انوشه(خیال تو)
#پارت334
ترمه ؟ گل نازم ؟ میدونی همه چی از کجا شروع شد ؟ از روزی که زهیر تصادفی گفت ترمه فروزان ! فامیلی فروزان که چسبید پای اسمت منو عوض کرد ، داغی که سال ها روی دلم بود رو تازه کرد ! تحقیق کردم ، فهمیدم درسته تو دختر یلدا و صابر بودی ! خواستم همونطوری که اونا زندگی مارو نابود کردن من جگر گوشه اشونو نابود کنم ! ترمه من دلم برات نلرزیده بود و بهت دروغ گفتم ! دوستت نداشتم کنارت بودم اما فکرم فقط متمرکز روی انتقامم بود ! اما تو هر بار با اون نگاه معصومت وجدانمو بیدار میکردی ! شبی که برای اولین بار باهام همراه شدی وقتی که سرتو از پنجره بیرون بردی و فریاد زدی ؛ حرف های عاشقانت که بر خلاف بقیه ی دخترای همسنت میزدی ! ترمه خیلی زود قلبمو به زنجیر کشیدی !
دوستان رمان خیال تو خیلی طولانیه هرکی رمان کامل خیال تو میخاد پیام بده بگه رمان خیال تو میخام