#محرم یادداشت اول یزید درون ما شیخنا الاستاد، حضرت آیت | وحید واحدجوان
#محرم یادداشت اول
یزید درون ما
شیخنا الاستاد، حضرت آیت الله بهجت رضوان الله علیه فرموده است:
«اگر ما جای خلفای بنی امیه و بنی عباس که خلافت را از اهلش غصب نمودند، بودیم و توانایی داشتیم، رادع و مانعی از نابودی دشمنان خود نداشتیم و شرایط و قدرت و امکاناتی که برای آنها فراهم بود، برای ما هم فراهم می شد، آیا مانند آنها عمل نمیکردیم؟! الآن چه میکنیم؟ آیا حقکشی نمیکنیم؟ از خدا میخواهیم که مورد چنین امتحانی قرار نگیریم، البته اگر مورد امتحان قرار گرفتیم نیز از خدا میخواهیم که ما را حفظ نماید. انسان در مقام امتحان یا مانند سلمان علیهالسلام در أعلیعلیین قرار میگیرد یا مانند یزید از هالکین و در اسفل سافلین. آنچه یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه میبریم!» (رحمت واسعه، ص١٩۵_١٩۶)
این سخنان نورانی و سراسر بصیرت و معرفتافزای ایشان را باید جدی بگیریم و در خود، اخلاق، حالات و اعمالمان تأمل کنیم.
من، شما و هر کس که در هر مسئولیتی قرار دارد - در حد خود - ممکن است چنین باشد. اگر پای منافع من در میان باشد ممکن است در همان منطقه یزید کوچکی باشم. این حرفها را شوخی نگیریم!
فساد فقط زنا، شرب خمر، قتل، غارت، دزدی و مانند آنها نیست! آنها فسادند اما نکته یادداشت حاضر این است: همین که یک نفر تخصص لازم را در مسئولیت و پستی نداشته باشد و بهتر از او باشد که بتواند امور مردم را سامان دهد، یعنی فساد اتفاق افتاده است. چرا باید پستی را قبول کنی که تخصص لازم را نداری؟ دانایی و توانایی کافی را نداری؟ مگر دنیا چقدر برایت میماند که چنین دنیا زده شدهای؟ همین که بجای انسان شایسته، برای دوستم، برای فامیلم، برای هم گروهیام که شایسته نیست، فلان کار را فراهم کنم و شایسته را کنار بگذارم یعنی در حال فسادم. همین که کمکاری کنم، کُندکاری کنم یا از انجام وظایف خودداری نمایم یعنی فساد میکنم. همین که به خاطر منافع شخصی یا گروهیام، پای دیگران را میکشم تا زمین بیفتند یعنی فساد میکنم.
فساد اعظم گاهی فساد، دامن یک نفر را آلوده میکند و گاهی دهها، صدها و هزاران نفر گرفتار میشوند. فساد اعظم، فسادی است که با نام دین و به کام نفس و دنیا صورت گیرد؛ همان که امثال یزید و بنی امیه کردند. خطرناکترین و بدترین نوع فساد، این فساد است؛ چون هم چهره دین صحیح را که راه و روشن زندگی الهی و معنوی است تخریب میکند و هم توجیهگر اعمال انسانهای فاسد میشود.
امام حسین علیهالسلام با کفار ظاهری و دشمنان ظاهری دین در نیفتاد. آنها تکلیفشان روشن است. کافر میگوید من مومن به دین تو نیستم. دشمن ظاهری دین هم که دشمن است و دشمنی میکند، علناً میگوید دین تو را قبول ندارم، مکتبت را قبول ندارم، منافعت را هم قبول ندارم و در حال جنگ با تو هستم. تکلیف انسان با دشمن ظاهری روشن است. اما کسی که پشت دین مخفی شده و علیه دین صحیح (روش و سنت حقیقی رسول الله و امیرالمومنین علی علیهما السلام) با روشهای مختلف شمشیر فرهنگی، سیاسی، فکری و مانند آن کشیده، او بسیار خطرناک است. ممکن است بنام دین شمشیر ظاهری هم بکشد. او مسیر دین را تغییر میدهد. او عامل انحراف هزاران و میلیونها انسان میشود. او زحمات همه انبیا و اولیا و پاکان روزگار را تخریب میکند. برای همین امام حسین علیهالسلام خون داد و کار به جایی رسید که اگر خون نمیداد این مسائل روشن نمیشد.
جملهای که به ایشان منسوب است: «إن کان دین محمّد لم یستقم الّا بقتلی فیا سیوف خذینی؛ اگر دین محمد جز با کشته شدنم پایدار و مستقیم و صحیح نمیماند، پس ای شمشیرها! مرا دریابید»، گرچه سند روایی ندارد اما زبان حال درستی است و آن را میتوان برداشت صحیحی از مجموعه سخنان سید الشهداء علیهالسلام دانست.