Get Mystery Box with random crypto!

قصه های شبانه مطب.... امشب یه دختر خانم خوشگل و ترگل ورگل او | dr_zandi( ophthalmologist)




قصه های شبانه مطب....


امشب یه دختر خانم خوشگل و ترگل ورگل اومده بود برای معاینه و میگفت : وای آقای دکتر صبح ها که از خواب پا میشم دورِ چشمام باد کرده و عین بوزینه ها شدم...
یکمرتبه دلم بوزینه خواست... من بوزینه

———————

یه آقای میونسالم بودش که هر چی از بیماری زمینه ایش پرسیدم ؟ گفت خوبه و مشکلی ندارم مثلاً قند چربی فشار کلسترول و تیروئید و روماتیسم همه را گفت خوبه و مشکلی ندارم .. ولی فقط !!! .. گفتم فقط چی؟؟ گفت : فقط زود عصبانی میشم و فحش میدم .... یکمرتبه رفتم تو لَک و دیگه چیزی نپرسیدم و ملاحظه شو کردم که با عزت و احترام از مطب زودتر بره بیرون...



https://telegram.me/dr_zandi
Instagram( dr_zandi)