Get Mystery Box with random crypto!

ارادت آفت سیاست از اول انقلاب وحتی پیش از انقلاب رقابت گاه پر | شیرینی های پدر...

ارادت آفت سیاست

از اول انقلاب وحتی پیش از انقلاب رقابت گاه پر تنشی بین دو طیف از روحانیون شیراز وجود داشت.
یک طرف ایت الله بهاء الدین محلاتی که از مراجع تقلیدی بود که مرجعیت ایت الله خمینی را امضا کردند تا از اعدام ایشان در سال 42 جلوگیری کنند.
علم و پارسایی ایشان زبانزد بود و پدر ما هم دروس سطح عالی را پیش ایشان خوانده بودند قوت درس ایشان به قدری بود که وقتی به قم رفتند میگفتند دروس سطح ایشان از دروس خارج دیگرانی قوی تر بود.
در طیف مقابل محور، شهید دستغیب بود مجتهدی عارف که امام راحل وی را معلم اخلاق ومهذِّب نفوس خواند، مجلس وعظ موثر و درسهای اخلاق گیرای وی در مسجد جامع عتیق هم مشتاقان بسیار داشت.
این رقابت طبعا قبل از انقلاب که هر دو طیف، دشمن مشترکی بنام ساواک وشاه داشتند چندان نمایان نمیشد اما پس از انقلاب اختلافات با معرفی شهید دستغیب به عنوان امام جمعه شیراز بروز وظهور یافت.
طرفداران ایت الله محلاتی توقع داشتند قبل از معرفی امام جمعه، امام راحل با مرجع تقلیدشان رایزنی میکرد خصوصا که نماز جمعه ای پیش از انقلاب در شیراز توسط یکی از علماء علاقه مند به ایت الله محلاتی اقامه میشد.

نشان به آن نشان که پس از منصوب شدن شهید دستغیب به امامت جمعه، یکی دو هفته دو نماز جمعه در شیراز خوانده شد!!

پس از شهادت ایت الله دستغیب، آقای شیخ محمدیزدی از جانب امام به شیراز آمد،با علماء رایزنی کرد تا پیشنهاد مشخصی به امام جهت نصب امام جمعه ارائه دهد نتیجه رایزنی ها شد یکی از دو نفر یعنی سیدعلیمحمد دستغیب یا محی الدین حائری شیرازی و پدر ما که از تابعین ایت الله محلاتی به حساب میامد توسط امام راحل به امامت جمعه منصوب شد.

رقابت کم کم به تنش بدل شد تا انجا که در سال 64 به بهانه تضعیف دولت میرحسین موسوی و ایت الله منتظری توسط اقای حائری، مریدان آقای سیدعلی محمد دستغیب چند هفته نماز جمعه را بهم زدند و با فرستادن طومارهایی به بیت امام خواستار جایگزین نمودن امام جمعه شدند.
پدر به سیستم اقتصاد دولتی مهندس موسوی انتقاد داشت وآنرا موجب ورشکستگی اقتصاد میدانست ایشان بواسطه دفاع از تولیدکنندگان که طبعا سرمایه دار بودند در آن زمان که اوج نگاه مارکسیستی به اقتصاد بود و انقلابیون بدنبال جامعه بی طبقه بودند البته از نوع توحیدی اش!! متهم به تضعیف دولت میشد.
اما نسبت به اقای منتظری بیشتر شانتاژ بود فی المثل اتهام پدر این بود که چرا دعا برای بقاء ایشان در انتهای سخنرانی ها نمیکند!!

آقایان دستغیب مرید ایت الله شیخ حسنعلی نجابت بودند وایشان به همراه شهیددستغیب از شاگردان عارف نامی مرحوم شیخ جواد انصاری همدانی بودند بصورت کلی کسانی که دست ارادت به کسی میدهد ومرید کسی میشوند، بعدا اگر خود استاد شدند از دیگران مطالبه ارادت میکنند این سیستم میگوید شخص بایست موسی وار بدنبال خضر خود بگردد و سپس مکلف به تبعیت بی چون وچراست اگر چه موسی نتوانست این ماموریت را انجام دهد!
تبعیت در اسلام بایست مورد تاییدعقل باشد به همین سبب تبعیت محض مختص معصوم است.

به زعم بنده مرید و مراد بازی آفت خطرناک سیاست ورزیست!

مرید شدن یعنی تعطیل عقل یعنی غیرمعصوم را در جایگاه معصوم قراردادن یعنی تغییر مدار ومعیار تشخیص حق وباطل.
وقتی عقل تضعیف شد خواب چند طلبه که مدعی اندشهید دستغیب به انها گفته از اوضاع شیراز ناراضی ام بها پیدا میکند البته به ضمیمه تایید استاد!!

نزدیکان ماجرا این خوابها را در بروز حوادث سال64 موثر میدانند حوادثی که ماهها جوّ شیراز را ملتهب نمود و مومنان را مقابل هم قرار داد.

امام!آقای جنتی را به شیراز فرستاد تا گزارشی از اوضاع به ایشان بدهد ایشان آمد و سخنان دو طرف وعلماء شهر و نهادهای ذی ربط را شنید.
جمعه سرنوشت فرا رسید بنده در این نماز جمعه حاضر بودم مسجد وکیل مملو از جمعیت بود اما چند صد جوان انقلابی صفوف جلو را اشغال کرده و شعار میدادند! تنها نرده های حفاظت و محافظان پرتعداد مانع رسیدن انها به جایگاه میشدند!

مسجد وکیل میراث عهد زندیه است سقف این مسجد وفضا به نحوی ساخته شده که خطیب براحتی بتواند صدای خود را به کل شبستان چندهزار متری برساند.
معماری خاصی که موجب پیچیدن صدا در فضا میشود در آن سالها که از بلندگو خبری نبوده تحسین برانگیز است.
حال با این توصیفات تصور کنید چندصدنفر یکصدا با همه توان، فریاد بزنند
مخالف منتظری مرگ برتو مرگ برتو
مخالف خط امام مرگ بر تو...
اوضاع عجیبی بود کم کم دمپایی ومهر بود که بسمت جایگاه پرتاب میشد...

به قلم شهاب الدین حائری
https://t.me/dralihaeri