2022-07-07 19:28:38
حکمیت
پدر در جایگاه خطیب جمعه ایستاده بود و در جواب همه فریادها یک جمله را تکرار میکرد
بفرمایید بفرمایید
متشکرم متشکرم
اجازه دهیدنماز را شروع کنیم..
این طرف نرده های حفاظت در جایگاه ویژه! بعضی معروفین ومعممین و صاحب منصبان نشسته بودند
من هم در همین قسمت برای در امان ماندن از ترکش مهر ودمپایی که چون گلوله به دیوار میخورد در زیر منبر معروف مرمر مسجد وکیل که از یک سنگ یکپارچه ساخته شده پناه گرفته نظاره گر ماجرا بودم ونگران پدر.
ایت الله جنتی که در محل ویژه مسئولین! برای انجام فریضه حضور داشت به پدر پیغام دادند بیایید پایین من بروم در جایگاه و دو کلمه با اینها صحبت کنم.
تا آقای جنتی آمد بالا و در جایگاه خطیب جمعه قرار گرفت، ناگهان همه صلوات فرستادند و یکصدا شعار دادند صل علی محمد یار امام خوش امد..
پس از چند لحظه به اشاره ایشان جمعیت ساکت شد.
اقای جنتی شروع به ملامت انها کرد و گفت من از طرف امام امدم و شما حرمت نماینده ویژه امام را هم نگه نداشتید و با عصبانیت افزود: امتحان بسیار بدی پس دادید ومن به امام گزارش خواهم داد.
سخن که به اینجا رسید ناگهان همان جمعیت صل علی محمد گو شعار دادند مرگ بر سازشکار
مرگ بر سازشکار...
امام حل مسئله شیراز را به عهده ایت الله منتظری گذاشت...
یکی دو روزی بود که خانوادگی آمده بودیم قم.
پدر از دفتر اقای منتظری در قم به منزل دایی ما آقاسید منیرالدین آمده و زنگ زدند به اقای رسولی محلاتی در بیت امام و ما وقع را توضیح دادند و اضافه کردند جایگاه نماینده امام بخاطر یک فرد که من باشم نباید لوث شود من استعفا میدهم و شما از امام بخواهید دیگری را معرفی کنند اما آن دیگری،اختیارات داشته باشد و جایگاه نماینده امام در استان حفظ شود.
قضیه این بود که قائم مقام رهبری ایت الله منتظری پدر ما را خواست و پس از جلساتی با ایشان و اقایان دستغیب به این جمع بندی رسید که نسبت به قضایا وتصمیم گیری های استان فارس یک شورای 5 نفره تصمیم بگیرد! در خصوص نماز جمعه هم بصورت چرخشی اقایان بخوانند.
این شورای 5 نفره عبارت بودند از اقایان سیدهاشم دستغیب فرزند شهید دستغیب وسیدعلی محمد دستغیب وسیدعلی اصغردستغیب که خواهرزاده های شهیددستغیب بودند و حجه الاسلام منتجب نیا که کاندیدای اقایان دستغیب بود و به مجلس راه یافته بود این 4 تن بعلاوه یک! که پدر ماباشد.
طبعا نتیجه چنین شورایی از قبل مشخص است.
پدر گفتند من نمیخواستم امضا کنم این توافق را، اما اقای منتظری به شوخی وخنده امضا را گرفت که قضیه ختم شود....
از دفتر امام به پدر اطلاع دادند که شما به شیراز برگردید و نتیجه حکمیت ایت الله را کان لم یکن حساب کنید وقتی اصرار پدر بر استعفا را به امام اطلاع دادند پیغام داده بودند این استعفا مثل فرار از جبهه است.
اینگونه شد که پدر به شیراز بازگشتند و به ادای تکلیف امامت جمعه کمافی السابق مشغول شدند.
از طرف دیگر برای اقایان دستغیب وقتی تنظیم شد تا خدمت امام برسند و گلایه ها و نظراتشان را بگویند.
ایت الله نجابت نیز در این ملاقات حضور داشتتد و بواسطه سن وسال ومحوریتی که در بین اقایان دستغیب داشتند ایشان در محضر امام سخن را اغاز کرده و در بین سخنان گفته بود اقای حائری مروج خوئی است....
به اینجا که رسید امام نگذاشته بودند ادامه دهد و عتاب کرده گفته بودند: این چه طرز سخن گفتن راجع به یک مرجع است! ... و به اعتراض اطاق را ترک نموده بودند.
این مجلس کوتاه! نارامی های شیراز را بالکل پایان داد.
عموی ما مرحوم ایت الله شیخ صدرالدین حائری از پدر ما بزرگتر بود و در قضایای انقلاب حضور فعال داشت و یک چشم ویک گوش خود را زیر شکنجه از دست داده بود.
روحانی مدیر و باهیبتی که معتمد مراجع تقلید بود و وجوهات بازاری ها بیشتر بدست ایشان می رسید و بین طلاب توزیع می گردید.
برایم نقل کردند که از بیت امام به من تماس گرفتند و گفتند به طلاب اقای نجابت دیگر شهریه من داده نشود!
ایشان گفتند من به بیت امام تماس گرفتم و پیغام دادم به امام سلام برسانید وبگویید: این طلبه ها اگر شما شهریه به ایشان ندهید مورد ملامت قرار میگیرند و ضربه روحی میخورند اجازه دهید شهریه که مال امام زمان است کمافی السابق مثل باقی طلاب به انها هم داده شود.
پیغام عموی ما را به امام داده بودند وایشان تاکید کرده بود هر مرجع مسئول نسبت به عمل خودش هست و شهریه من را ندهید!
بگذریم! در بین آقایان دستغیب اقای سیدعلی اصغر دستغیب از قبل انقلاب رابطه خوبی با پدر ما داشت و پس از قضایای سال 64 به درخواست پدر، گاه در نبود ایشان خطبه جمعه را میخواندند.
حال در سال 85 ایشان یکی از رقبای انتخاباتی پدر محسوب میشد اما به در خواست ما برای دفاع از پدر در مستند باغ شهری پاسخ مثبت دادند و در انتخابات از حرمت رقیب خود دفاع کردند...
به قلم شهاب الدین حائری
https://t.me/dralihaeri
626 viewsedited 16:28