چرا شاد بودن را بلد نیستیم؟ شاید تصور غالب عموم مردم این با | راه نو(Dr BarahimiN)
چرا شاد بودن را بلد نیستیم؟
شاید تصور غالب عموم مردم این باشد که تنشها و اضطرابها و مشکلات اقتصادی، فرصت شادی کردن را از آنان سلب نموده، موضوعی که موردپذیرش جامعه شناسان نیست.
آنان بر این باورند که ثروت و رفاه و آسودگی فکر به خودی خود کارساز نیست و درکنار این موارد، آموختن مهارت شادمانی، متغیر کلیدی دیگری است که کمتر به آن پرداخته میشود.
این موضوع تنها مربوط به مسائل اقتصادی و معیشت مردم نیست، به نوعی شادی و نشاط یک پدیده چند بعدی است که باید از ابعاد و زوایای گوناگون آن را مورد ارزیابی و بررسی قرارداد.
اگر بخواهیم ملاک اقتصادی و معیشتی را در نظر بگیریم، مردم هند با توجه به اینکه با فقر و تنگدستی دستوپنجه نرم میکنند، اما اصولامردم شادی هستند، زیرا آنها آیینها و جشنهای مذهبی و سنتی بسیار زیادی دارند که بهنوعی شادی در بطن جامعه هندیها وجود دارد، بنابراین اینطور نیست که اگر اقتصاد کشوری در وضعیت بدی قرار داشته باشد، لزوما آن کشور چهره شادی ندارد.»
ضمن اینکه ۲۵۰۰ باشگاه خنده در هند وجود دارد. باید بررسی کرد که چرا این تفاوت فاحش میان ما و آنها وجود دارد و مردم ما علی رغم وضعیت بهتر زندگی نسبت به این مردم، بهاندازه آنها شاد نیستند.
«شادی و نشاط باید از درون جامعه و خانواده به وجود آید، اما متأسفانه در کشورمان با توجه به مشکلات اجتماعی بسیار زیادی که وجود دارد، تعاملات اجتماعی به پایینترین سطح خود رسیده و افراد حتی با اعضای درجهیک خانواده خود نیز هیچگونه معاشرتی ندارند، خودمحوری و منفعتطلبی حرف اول و آخر را در جامعه امروز ایران میزند و شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که در چنین شرایطی با جامعه شادی روبهرو باشید.»
مردم ما هنوز مهارت شادی را نیاموختهاند. مهارتهای اجرایی در جریان اجتماعیشدن به افراد یک جامعه منتقل میشود و آنان در این مسیر مهارتها را میآموزند. شادی کردن هم مثل هر فعالیت و مهارت اجتماعی دیگر آموختنی است.
مهارت خنده، همچون سایر مهارتهای دیگر باید جزء دروس دانش آموزان باشد.
چه میزان از مطالب کتابهای درسی به درد زندگی آینده دانشآموز میخورد؟ آیا این حجم از مطالب درسی که بعدها در زندگی اجتماعی کاربردی برای دانشآموز نداشته و دردی از او دوا نمیکند ضروریتر است یا آموزش مهارت شادی؟»