2021-08-23 09:31:47
دیر است دیگر، توی تب میسوزی و انگار
از هیچکس کاری برایت برنمیآید
هی سرفه، سرفه، با گلویی خشک در بستر
جان میکنی اما صدایت در نمیآید
روی تنت یک جای سالم نیست، میبینی؟
میلرزی از سرما میان ظل تابستان
با دست خالی، بیسرم، بیتخت، بیدارو
از من چه کاری برمیآید طفلک بیجان؟
از هر رگت، هرکس رسیده، برده خونت را
آماس کرده بر تنت رد کبودیها
حالا کسی گردن نمی گیرد گناهش را
پشت نقاب "من نبودم"ها، "تو بودی"ها
من حتم دارم رنگ فردا را نمیبینی
هی سرفه پشت سرفه بیکپسول اکسیژن
دیگر برای زندگی کردن هوا هم نیست
اصلا حواست هست؟ مرد ظاهرا مومن؟؟
سردارهای بیسرانجامت کجا رفتند؟
اصلا کجا هستند پفیوزان پوشالی؟
آنها که میگفتند بهتر میشود اوضاع؟
با دست و جیب و مغزهای کاملا خالی؟
ای خاکِ خشکِ زخمیِ از اصل افتاده
جان میکنی، اما صدایت در نمیآید
دیر است دیگر، توی تب میسوزی و اینبار
از هیچکس کاری برایت بر نمیآید...
روز پزشک مبارک
دکتر ندا کارگر
https://t.me/drnkargar
7.5K viewsN KaRgAr, edited 06:31