2022-09-01 03:54:57
مدتیست خبر اخراج بعضی از اساتید برجسته دانشگاهها ، ذهن بسیاری از استادها، دانشجویان و اصحاب علم و اندیشه را متأثر ساخته است. دیروز هم یکی از دانشجویان در دفترم پرسید چرا درباره اخراج این استاد دانشگاهها موضع گیری نکرده ام. گفتم که این رخداد جدیدی در ایران نیست. پس از انقلاب بسیاری از استادان را از دانشگاه های ایران اخراج و به تعبیر خودشان پاکسازی! کردند و پس از آن هم هر کس به مذاقشان خوش نمی آمد به گونه ای او را از سر راه برمی داشتند که اوج آن پس از وقایع 88 و زمان آقای احمدی نژاد مشاهده شد که ده ها نفر از استادان مبرز را اخراج یا مجبور به بازنشستگی زود هنگام کردند. یاد خاطره ای افتادم که پیشتر آن را به مناسبت های مختلف بازگو کرده ام.
در کوران انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم بود که آقای احمدی نژاد با تقلب توانست رئیس جمهور شود. من نیز در کنار بسیاری از دلسوزان به روند انتخابات اعتراض کردیم و گفتیم که در انتخابات تقلب شده است. پس از آن بود که هرکس چنین حرفی می زد، بازداشت، زندانی یا تهدید به حبس می شد.
در همین ایام بود که رییس وقت دانشگاه تهران- دکتر رهبر- از اعضای هیأت علمی دانشگاه تهران خواست که در تریبون آزاداندیشی دانشگاه فعال شوند. برایم خبر مسرت بخشی بود. فکر کردم روح تازه ای بر کالبد خاموش دانشگاه دمیده شده است. مقالاتی را که به تدریج نوشته بودم در مجلدی کامل کردم که حدود 200 صفحه می شد و آنرا برای رییس دانشگاه تهران ارسال کردم به امید آنکه از من در تریبون آزاداندیشی دعوت شود. اما دیری نپایید که یک روز صبح.......
در دفتر کارم مشغول نوشتن بودم که دو نفر از اعضای هیأت علمی دانشکده که از دوستان بسیار صمیمی و قدیمی ام هستند، به دفترم آمدند. تعجب کردم. سابقه نداشت که دکتر فرزین وش و دکتر کمیجانی هر دو با هم به دفترم بیایند. با لبخند به آنها خوش آمد گفتم اما دلم گواهی می داد که خبری در راه است. خود را آماده کردم تا بشنوم.....
احساس کردم که هر دو در گفتن موضوعی که مأمور به انتقال آن به من بودند، تردید دارند و با احتیاط و ادب می خواهند سخن بر زبان آورند. خلاصه کلامشان این بود: وبلاگی را که نوشته هایم را هر روز در آن تحریر می کردم تعطیل کنم. درواقع، مجموعه مقالاتی که برای رییس دانشگاه تهران فرستاده بودم، همان هایی بودند که پیشتر در وبلاگ نوشته بودم.
گفتم: اگر تعطیل نکنم؟
گفتند: از طرف حراست دانشگاه و ...... حکم جلب شما را آماده دارند.
گفتم: چرا وبلاگ را فیلتر نمی کنند؟
گفتند: وقتی می توانند خودت را فیلتر کنند، چه نیازی به فیلتر کردن وبلاگ است!
ظاهراً ارسال مقالات کار دستم داده بود و گمان کردم که موضوع در هیأت رئیسه دانشگاه مطرح و به حراست دانشگاه و...... کشیده شده است.
گفتم: فکر می کردم که تریبون آزاداندیشی به معنای اظهار آزادانه اندیشه و افکار است؟
همه با هم خندیدیم.
موضوع را با رییس وقت دانشکده دکتر خلیلی در میان گذاشتم. کاملاً در جریان بود.
پرسید: آیا موضوع محترمانه مطرح شد؟!
گفتم: از این محترمانه تر نمی شد!
وبلاگ تعطیل شد و من در جایی دیگر به سرودن اشعار و قطعات عرفانی پرداختم!
واقعاً شنیدن اخراج تولید کننده تفکر از مراکز علمی آنقدر مشمئز کننده و تهوع آور است که نه فقط روح و کالبد دانشگاه را جریحه دار و داغدار می کند، بلکه داغ ننگی بر پیشانی حاکمیت برای همیشه باقی می گذارد. این بار هم تاریخ دوباره تکرار شده است تا باری دیگر نشان دهد که توسعه نیافتگی اتفاقی نیست!
#دکتررحیمی_بروجردی
@DrRahimiBoroujerdi
@Dama_Iranabad
12 views00:54