2022-08-30 17:10:44
#grammar
11 معنی و کاربرد برای واژهی just:
همین چند لحظهی پیش، بهتازگی:
• The plane just landed in New York.
هواپیما همین چند لحظهی پیش در نیویورک نشست.
الان، در حال حاضر:
• I'm just finishing my book.
من الان دارم کتابم را تمام میکنم.
درست (قبل/بعد/...):
just after/before/over/...
• I got here just after nine.
من درست بعد از ساعت 9 اینجا رسیدم.
دقیقاً:
• This gadget is just the thing for getting those nails out.
این ابزار دقیقاً همون چیزیه که برای در آوردن میخها لازمه.
• This jacket is just my size.
فقط (simply/only):
• It was just an ordinary day.
اون فقط یک روز معمولی بود.
• I decided to learn Japanese just for fun.
من تصمیم گرفتم که فقط برای لذت بردن، ژاپنی یاد بگیرم.
کاملاً، خیلی، واقعاً (completely, really):
این کاربرد اینفرمال است.
• The food was just wonderful.
غذا واقعاً عالی بود.
چیزی که بهسختی و با زحمت (hardly/barely) انجام شده و ممکن بوده صورت نگیره:
• Those pants only just fit you now.
اون شلوار الان بهسختی اندازت شده.
• She was earning just enough money to live on (=enough but not more than enough).
او به سختی پول لازم برای زنده ماندن را در میآورد.
برای بیان احتمال کم (همراه با مودالهایی مثل could/may/might):
• Try his home number—he might just be there.
به خونشون زنگ بزن—احتمال (کمی) داره که خونه باشه.
برای بیان چیزی که به زودی رخ میدهد:
about/going to do sth
• The water's just about to boil.
آب به زودی جوش میاد.
• I was just going to tell you when you interrupted.
برای تأکید روی حرفمان:
• I just love being in the mountains.
من عاشق در مناطق کوهستانی بودن هستم.
• It just isn't true.
وقتی بخواهیم خیلی مؤدبانه از کسی چیزی درخواست کنیم:
• Could you just help me with this box, please?
میشه کمکم کنی جعبه رو جابجا کنم؟
@easglish
25 views...ali..., 14:10