Get Mystery Box with random crypto!

در باب عاقبت رمزریال‎جات! «با متمرکزتر شدن بانکداری و دسترسی | 🔵 آکادمی اقتصاد 🔵

در باب عاقبت رمزریال‎جات!

«با متمرکزتر شدن بانکداری و دسترسی به پول می‎توان به سادگی کاری کرد که ارقام رسمی شاخص بهای مصرف‎کننده (همان به اصطلاح شاخص تورم رسمی) خیلی هم فاجعه‎بار به نظر نرسند؛ بستن مالیات سنگین، سهمیه‎بندی یا حتی ممنوعیت مستقیم خرید برخی کالاها نمونه‎ای از این اقدامات به شمار می‎آیند. با اجرایی شدن ارزهای دیجیتال بانک مرکزی بر فشارها برای ترویج سوخت دستوری و غذای دستوری و مصرف زورکی! آنها افزوده می‎شود. سال گذشته شاهد بودیم که چطور «ازمابهتران» به بهانه سلامت عمومی می‎توانند این نوع کنترل پولی تمامیت‎خواهانه را توجیه کنند: قرنطینه‎ها انگار بخشی ناگزیر و همیشگی از اقتصاد دستوری مدرن خواهند شد، کسب‎وکارهای خصوصی از بین می‎روند، ارزش پس‎اندازها کمتر و کمتر می‎شود و شهروندان برای گذران زندگی خود بیشتر و بیشتر وابسته به دولت می‎شوند.

اتحاد شوروی تا اواخر دهه 1980 رشد اقتصادی بسیار بالایی داشت؛ هرچند شهروندانش به دلیل کمبودها سر گرسنه به بالین می‎گذاشتند. بانک‎های مرکزی دولتی امروزی هم به شکلی مشابه می‎توانند افسانه ثروت را تبلیغ کنند و بر توهم ثروت دامن بزنند؛ هرچند واقعیت چیزی خلاف آن باشد. پل ساموئلسون و ویلیام نوردهاوس، دو تن از اقتصاددانان اثرگذار دوران پس از جنگ در ایالات متحده که آن جایزه معروف بانک سوئد (که اغلب به نادرست نوبل خوانده می‎شود) را دریافت کردند، در سال 1989 در کتاب «اصول علم اقتصاد» خود نوشتند: اقتصاد شوروی گواهی است بر اینکه برخلاف آنچه بدبینان اعتقاد داشتند یک اقتصاد دستوری سوسیالیستی هم می‎تواند کار کند و حتی رشد بالایی داشته باشد ». اقتصاد کلان مدرن نیز مومن به همان کیش اقتصاد کلان شوروی است؛ انگار کاهنان اعظم دکتری‎دار (با مدرک دکتری)‎ که امور به یکباره بر آنها مکشوف می‎شود می‎توانند معجزه کنند و با مدل‎ها، شاخص‎ها و تحلیل‎های آماری خود عملکرد اقتصاد را بهینه سازند.

بانک‎های مرکزی با کنترل انحصاری روزافزون خود بر اقتصاد و آمارهای آن می‎توانند اعداد و ارقامی جعل کنند و واقعیت‎های اقتصادی را از چشم اکثریت مردم پنهان دارند و کار را باب طبع «ازمابهتران» جلوه دهند. فرجام اقتصادهای متصلب و تبلیغات‎زده دولتی هم یحتمل چیزی جز بریدن از واقعیت‎ها و فروافتادن در باتلاق ناکارآمدی نیست؛ شبیه آنچه برای اقتصاد شوروی رخ داد. سرانجام کار این سازمان‎های آشفته هم اینست که باقی می‎مانند ولی از درون پوک می‎شوند؛ آنها جذابیت خود از دست می‎دهد و مردم به دنبال منفعت شخصی خود به سوی اقتصادی تازه رهسپار می‎شوند. بنگاه‎های وصل به دولت کارشان را ادامه می‎دهند ولی دیگر کارآمدی نخواهند داشت و ‎ارزشی ایجاد نمی‎کنند.

دولت‎های مرکزی «انتشار» پول را بیشتر و بیشتر متمرکز و انحصاری می‎کنند و همین روند را در قدرت سیاسی و اقتصادی هم شاهد خواهیم بود. آنهایی که روابط خوبی دارند و به آن «دستگاه چاپ پول دیجیتال» وصل هستند یحتمل تنها کسانی خواهند بود که همچنان می‎توانند با توجه به رشد شتابان قیمت کالاهای خوب و باکیفیت، مشتری آنها باشند. اما اکثریت قاطع مردم می‎بینند که قدرت خرید، حقوق و دستمزد و سرمایه‎گذاری‎های آنها یارای مقابله با تورم را ندارد. این تورم «متمرکز» یک سیستم طبقاتی (کاستی) پولی شبیه جوامع سوسیالیستی به وجود می‎آورد: طبقه حاکم که انبوهی از کالاهای مطلوب و خوب در اختیار دارد و اکثریت فقیر که کالاهای نازل نصیبش می‎شود و اگر بازار سیاهی در کار نباشد حتی بعید است زنده بماند».

این بخشی از کتاب استاندارد دستوری به قلم حضرت سیف الدین عموص است که به زودی تقدیم عزیزان خواهد شد، والله اعلم.

https://bit.ly/3NuXvCc

کانال راهبرد/امیرحسین خالقی
@RahbordChannel

حمایت از راهبرد:
https://bit.ly/2Hja5HY