Get Mystery Box with random crypto!

روزنوشت‌های احسان محمدی

لوگوی کانال تلگرام ehsanmohammadi95 — روزنوشت‌های احسان محمدی ر
لوگوی کانال تلگرام ehsanmohammadi95 — روزنوشت‌های احسان محمدی
آدرس کانال: @ehsanmohammadi95
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.64K
توضیحات از کانال

🎓دکترای فرهنگ و ارتباطات
📡مشاور رسانه‌ای
📰روزنامه‌نگار
📺 کارشناس رادیو و تلویزیون
📚 کتاب‌ها‌: جنگ بود، مارکز در تاکسی، شیوه دلبری و متروآشوبی و گنجینه‌پنهان
🔰صفحه اینستاگرام: ehsanmohammadi94
🔰توئیتر: ehsanm92

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها

2023-03-11 20:31:38 به عربستان فحش بدهیم، قطر را ببوسیم؟ احسان محمدی_ رابطه ایران و عربستان دچار تنش شده است. این نخستین بار نیست اما حضور بازیگری به نام قطر ماجرا را جالب‌تر کرده است. من هیچ شیفتگی و ارادت خاصی نسبت به کشور، دولت و تصمیم‌گیران عربستان نداشتم…
8.7K viewsedited  17:31
باز کردن / نظر دهید
2022-10-11 20:12:13 باتوم درد می‌دهد، درمان نیست! احسان محمدی فیلم‌ها و تصاویر پراکنده‌ای از چند شهر در فضای مجازی منتشر شده که روایتگر همان داستان تکراری است؛ فریادهای اعتراضی، شعارهای تند، تجمعات بی‌رهبر و البته برخورد پلیس. چند نکته در خصوص این ماجرا: اعتراضات…
3.7K viewsedited  17:12
باز کردن / نظر دهید
2022-10-11 20:09:42 آقایان واقعاً غافلگیر شدید یا ادا در می‌آورید؟ #احسان_محمدی در دوران ابتدایی درسی در کتاب فارسی تحت عنوان #پسر_هوشیار داشتیم. مردی الاغش را گم کرده بود. پسرکی گفت: همان الاغ که چشم چپش کور بود و بارش گندم و پای راستش لنگ؟ مرد خوشحال شد و گفت:…
3.5K viewsedited  17:09
باز کردن / نظر دهید
2022-09-16 18:22:27

خدایا
پناه می‌برم به تو از این رنج‌های دمادم ...
10.8K views15:22
باز کردن / نظر دهید
2022-09-07 09:31:56 گُل و گلوله‌های زندگی

احسان محمدی

تولد سه‌سالگی «باران» بود. اردیبهشت سال پرماجرای ۸۸. منتظر «رامین» بودیم که نیامد. «ایشاالله یه فرصت دیگه!» این را «امیر» گفت. تکیه کلام رامین وقتی نمی‌توانست بیاید.

شام خوردیم، کیک قاچ کردیم و در مورد رامین هم حرف زدیم. اینکه خوش‌شانس است که در کمال شگفتی با یک حساب کوچک بانکی، سمند برنده شد، اینکه در عین غافلگیری زهره قرعه‌کشی دانشجویی حج برنده شد و زن و شوهر رفتند زیارت خانه خدا. خندیدم. عکس گرفتیم. غافل از اینکه روزگار همان دقیقه‌ها دارد چه بلایی سر رفیق‌مان می‌آورد.

فردا صبح «عباس» زنگ زد: «خبر داری رامین گلوله خورده؟».
رامین؟ گلوله؟ مگه جنگ شده وسط تهران؟

رامین مهندس عمران بود. حوالی غرب تهران مشغول گودبرداری یک ساختمان. از گود که بیرون می‌آید با دو سارق مسلح یک طلافروشی ناخواسته رو در رو می‌شود. هیکل درشتی داشت. دزدها اسلحه را می‌گیرند طرفش و بنگ بنگ!

معجزه‌آسا از مرگ نجات پیدا کرد. رفتیم ملاقات. خون زیادی از دست داده بود، نصف یکی از ریه‌هایش را برداشته بودند. دیدن رفیق در آن حال شبیه زنده به گور شدن است.
امیر مثل همیشه فضای سنگین را با شوخی شکست.

- رامین! چند تا گلوله خوردی؟
رامین به زحمت گفت:
- نمیدونم!
- خب کاری نداره! یه پارچ آب می‌ریزیم دهنت! عین #لوک_خوش‌شانس از هر جا زد بیرون معلومه جای گلوله است!

رامین با درد می‌خندید. چهار گلوله خورده بود اما خدا او را دوباره به ما بخشید. شاید دعای خیر کارگرها که هوایشان را داشت، شاید عشقی که زهره به او داشت، شاید قلب کوچک آیلین که تازه به دنیا آمده بود، شاید حُسن نیت ذاتی‌اش، شاید دستپاچگی دزدها، شاید بدن سالم و ورزشکارش ... هر چه بود همین که زنده مانده بود، خوشحال بودیم.

امیر گفت:
- رامین؟! فکر کردی زندگی همه‌اش برنده شدن سمند تو بانکه؟ بردن قرعه‌کشی سفر دانشجویی حجه؟ نخیر! زندگی گلوله هم داره!
خندیدیم. رامین با لبخندی کمرنگ و صدای آرامی گفت: «احسان! امیر رو ببر بیرون، منو می‌خندونه جای زخمام درد می‌کنه.»

۱۳سال از آن ماجرا می‌گذرد. دزدها هیچ‌وقت دستگیر نشدند، رامین رفت کانادا. گلوله‌های سُربی احتمالاً روانه سطل زباله شدند و چهره هیچکدام از پزشکان و پرستارانی که آن روزها با نهایت قدرشناسی از آن‌ها تشکر کردیم را یادم نمانده اما شوخی آن روز امیر همیشه با من ماند که ماند.

اینکه زندگی گلوله هم دارد ... هر چقدر بخت به تو لبخند بزند، لایک بگیری، مدال بیندازند گردنت، به تو غبطه بخورند و بروی روی قله بایستی باز یک جایی چند گلوله برایت کنار می‌گذارد ...
@ehsanmohammadi95
1.9K viewsedited  06:31
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 22:47:06 همه‌چیز در مورد حاشیه‌های رونمایی از جام جهانی 2022 در تهران

از سلفی گرفتن نمایندگان مجلس با #موگرینی تا هجوم برای عکس گرفتن با کاپ و تعقیب جنازه و مراسم ختم استاد #ابتهاج!

حضور بانوان در استادیوم‌ها و حال بد بعضی‌ها!

#رادیو_تهران
#احسان_محمدی
#محمد_میر
@ehsanmohammadi95
1.7K viewsedited  19:47
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 13:31:47 چند نکته از پشت صحنه حضور بانوان در استادیوم آزادی

احسان محمدی‎

بسیاری از شما عکس‌های دیروز بانوان در #ورزشگاه_آزادی را دیدید اما نه از مکافات‌های قبلش خبر دارید نه از مصیبت‌های بعد از سوت بازی. من هم سال‌ها خبر نداشتم و از دور تز می‌دادم‌ که باید اینطور بشود و نشود!

اما دیروز تا دقیقه ۳۵ بازی حتی نمی‌فهمیدم #استقلال کدام طرف زمین ایستاده، #مس_کرمان کدام ور، از بس استرس بود و نگرانی برای خراب شدن اتفاقی که سال‌ها برای رخ دادنش تلاش کرده‌ایم. از آن‌ها که سالهای قبل بازداشت شدند تا نیروهای یگان ویژه که پوتین به پا ساعت‌ها زیر آفتاب ایستادند، از کسانی که ریش گرو ‌گذاشتند و در جلسه‌ها خون دل خوردند تا زنانی که عمرشان کفاف نداد هیچ‌وقت تیم محبوب‌شان را تشویق کنند.

«شما خودتون حاضرید خانواده‌هاتون بیان ورزشگاه؟»

این سوالی است که در جلسات بارها از من یا آن‌ها که مصرانه پیگیر ورود زنان به ورزشگاه بودند می‌پرسیدند!

+این کار را می‌کنیم و مستندات تقدیم می‌شود.

تشویق آدم‌های اشتباهی، تنبیه آدم‌های اشتباهی!

این یکی از عادت‌های جامعه ماست.افرادی سرزنش می‌شوند که جلوی دوربین هستند در حالیکه قدرت دست آدم‌های بی‌چهره در پشت صحنه است و کسانی تشویق می‌شوند که موفق شده‌اند خودشان را به موقع در قاب عکس یادگاری فاتحان‌ بچپانند.

درست مثل ماجرای حضور بانوان در ورزشگاه. مثل سیاست، مثل اقتصاد.

قابی که عموم‌ مردم از استادیوم آزادی دارند چمن خوشرنگ و سکوهای لبریز است، اما ما دیوارهای فرسوده و ترک خورده و ... را هم می‌بینیم، پشت این اشک و لبخندهای شادی بانوان در ورزشگاه هم همین بود. شاید روزی در موردش‌ نوشتم. امروز اما وقتِ تلخی نیست.

حضور زنان در ورزشگاه #امتیاز نیست، #حق است. هیچ‌کس حق ندارد آن را مثل یک مدال برای منت گذاشتن و کُری‌خوانی‌ سیاسی و جناحی توی سر مردم بزند. دم کسانی که برای احقاق این حق جنگیدند گرم.

«هیچ فیلمی تا ابد در کمد نمی‌ماند» هیچ دری هم تا ابد بسته نمی‌ماند. باید ایستاد و بر در کوفت. دوران‌ گذار اینجا طولانی است، خیلی طولانی.

در میان بانوان استعدادهایی داریم که ممکن است چند هفته بعد چنان الفاظی به کار ببرند که مسئولان امر‌ بگویند: زیرساخت ورزشگاه برای آقایان مناسب نیست، بهتر است آقایان نیایند!‌

بعد از سوت بازی دختر جوانی گفت: آقا! تو رو خدا بذارید ما باز هم بیاییم ورزشگاه.

با لحن مقامات مسئول گفتم: ان‌شاالله! امیدوارم.

این را خطاب به خودم هم‌‌ گفتم. راضی نگه داشتن ناراضیانِ این ماجرا کار خیلی سختی است. بیشتر از چیزی که تصور می‌کنید.
@ehsanmohammadi95
6.2K viewsedited  10:31
باز کردن / نظر دهید
2022-08-23 21:06:11
این باکیفیت‌ترین تصویریه که از ماه ثبت شده.
دو عکاس نجوم ۲۰۰ هزار عکسی که از ماه گرفته‌بودن رو به‌هم چسبوندن و این تصویر رو پدید آوردن. کار ویرایش این عکس ۹ ماه طول کشیده (و سه روز پیش منتشرش کردن). دقتی برابر با کیفیت یک دوربین ۱۷۴ مگاپیکسلی. (کیفیت سیزده هزار پیکسلیش رو می‌تونید از [اینجا] دانلود کنید.)


Andrew McCarthy and Connor Matherne
6.6K views18:06
باز کردن / نظر دهید
2022-08-15 20:39:33
این چکیده هفت دقیقه صحبت در کمیته ملی المپیک است. نشستی با موضوع «علل و پیامدهای آشوب تماشاگران».

یک دقیقه آخر که در مورد حضور زنان در ورزشگاه‌هاست بیشتر دیده شده و به کام بعضی از دوستان تلخ آمده.
تاوان تصمیمات شعار زده و ماجراجویی‌های ما را مردم می‌دهند. واقعیت، آب نبات نیست که همیشه شیرین باشد.
#فوتبال
#ایران
#مسئولیت_اجتماعی
@ehsanmohammadi95
12.3K viewsedited  17:39
باز کردن / نظر دهید
2022-08-11 17:42:54
پخش سرود «ایران ای سرای امید» در زندان و اشک #ابتهاج افسانه است یا واقعیت داشت؟

احسان محمدی

تقریباً الان برای هیچ‌کس مهم نیست که هوشنگ ابتهاج چپ، توده‌ای، سوسیالیست یا پیرو هر ایسم دیگری بود و اصلاً چرا زندان افتاد و استاد #شهریار وساطت کرد و نجاتش داد.

او‌ مثل‌ یک امپراتور بازنشسته مورد احترام مردم کشورش قرار گرفت و عاقبت به خیری یعنی همین!

قصه عجیب این ویدیو برای من حس و حالی است که همه ما در هر سطحی تجربه‌اش‌ کرده‌ایم... تاوان دادن برای یک رویا. با بغض، اشک، لبخند... تلخند!
متن کامل را اینجا بخوانید

https://www.instagram.com/reel/ChH0m9SDUyg/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
17.0K viewsedited  14:42
باز کردن / نظر دهید