2022-06-14 19:32:29
ماخ فیزیکدان و فیلسوف اتریشی معتقد بود که علم باید مبتنی بر قوانین توصیفی باشد که ادعایی در مورد ماهیت واقعی جهان ندارند.
او اینگونه ادعاها را برای روال علمی غیرضروری میدانست و رد میکرد. از نظر ماخ، یکی از بدترین تخطیکنندگان از این ایده، خدای بزرگ فیزیک آیزاک نیوتون بود.
شاهکار نیوتون با عنوان اصول با این فرض شروع میشد که فضا و زمان به خودی خود کمیتهایی مطلق هستند و به صورت واقعی در جهان وجود دارند. از دیدگاه ماخ، این "هیولای مفهومی فضای مطلق" کاملا چیزی ذهنی بود که در تجربه نمیتوانست مورد اشاره قرار گیرد.
ماخ معتقد بود که علم شایستهی مکانیک، این ادعاهای هستیشناسانه یعنی ادعاهایی درباره اینکه چه چیزهایی واقعا در جهان واقعی وجود دارد، را کنار گذاشته و در عوض، صرفا قوانین ریاضی و توصیفیای را اعلام میکند که دقیقا میتوانند حرکت مشاهده شدهی همه اشیا را پیشبینی کنند.
به گفتهی ماخ، نظریههای خوب آنهایی هستند که با مشاهدات ارتباط دارند، نه آنهایی که چیزهایی را مبنا قرار میدهند که اصلا مشاهدهپذیر نیستند.
انیشتین کتاب تاریخ مکانیک ماخ را در زمان دانشجویی خوانده بود و عمیقا تحت تاثیر انتقاد وی از ایدههای نیوتونی درباره مطلق بودن زمان و مکان قرار گرفته بود. او چند دهه بعد نوشت: "این کتاب تاثیر عمیقی روی من داشت"
بنابراین انیشتین با گوش سپردن به نظرات ماخ درباره حذف کمیتهای غیراساسی و مشاهدهناپذیر، بر مشکل اتر(در آن زمان اکثر فیزیکدانان تصور میکردند فضا پر از مادهای به نام اتر است) غلبه کرد و آن را فرضیهای غیرضروری در نسبیت خاص دانست.
انیشتین حتی از این هم بهتر، در نسبیت خاص، ایده فضا و مکان مطلق را نیز که ماخ آن همه از آن تنفر داشت، به فراموشی سپرد.
#فلسفه_علم
@einstein_chimige
794 viewsedited 16:32