Get Mystery Box with random crypto!

انشا در مورد : #اتوبوس نیمکت های خیابان به عابر | کانال انشا

انشا در مورد : #اتوبوس

نیمکت های خیابان به عابر های آن زل زده اند، محو و بی حرکت غصه میخورند، نه برای ماشین هایی که شخصیت های مشخصی دارند و نه حتی برای موتور ها یا دوچرخه، بلکه برای بزرگترین نقلیه عابر در روز معمول.برای اتوبوس!
هرروز می بینند که اتوبوس ها با چشم هایی بزرگ و گاهی اشک آلود به دنبال خود حقیقیشان میگردند.به یک یا حداکثر پنج شخصیت ثابت، اما هرروز و هر ساعت،حدود پنجاه شخصیت متفاوت عوض میکنند که گاهی میشود آرایه ی تکرار را در آنها یافت!
اتوبوسها افکار ثابتی ندارند، درونی مشوش، آنها را دیوانه میکند.گاهی زمان فرصت نمیدهد که بتوانند حداقل یک دور کامل ذهن های خودرا در طی مسیر بخوانند،انگار که زمان، آسفالت را دو دستی چسبیده و آن را زیر پای اتوبوس ها میکشد.این تا پایان اتوبوس ها ادامه دارد!روزی میرسد که نیمکت های خیابان صدای اتوبوس های جدیدی را بشنوند و با سمفونی چرخ هايشان پوسیده شوند.
ما انسانها هم اتوبوس های پیشرفته هستیم با امکان جای دادن شخصیت های بیشتر در خود اما با چشماني کوچک تر.اتوبوس ها انعکاس تصویر ما در آیینه ها هستند، ما نه تنها در خیابان ها بلکه همه جا قدم بر میداریم و شخصیت هارا در ایستگاه مناسب پیاده میکنیم!اما نميدانم چرا صدای درد از سنگینی درون از ما سر به هوا نمیکشد؟ آیا بدن ما از بدن اتوبوس ها آهنین تر است؟!
اتوبوس نتوانست خود را بیابد و سبک شود، آن هم با چشم های شفافش.من چگونه با دو چشم کوچک خود را بیابم؟
من گونه ی جدید اتوبوس هستم، سخت است ماشین شوم!

بزرگترین کانال #انشا :
@ENSHA ♡