«زخم زبان» گیتی خزاعی همه از حکومت مینالند.. همه میگویند ح | تاملات جامعهشناختی
«زخم زبان» گیتی خزاعی
همه از حکومت مینالند.. همه میگویند حکومت نفسشان را بریده.. همه میگویند از این همه خفقان، نداشتن ازادی، نادیده گرفتن کرامت انسانی، فقر. و ... به ستوه آمدهاند... اما کسی نمیگوید «رنجی که هر روز میبریم»، از هم است، نه از حکومت.. کسی نمیگوید کاریترین زخم، همین زخمزبانهاست.. و تلخترین اشکها مال لبهی تیز همین زخمزبانهایی است که به جان هم میزنیم و سرفرار و پیروز رد میشویم.. کسی نمیگوید که نفسگیرترین درماندگیمان مال شبها و روزهایی است که یاد این زخمزبانها و کنایهها به سینه پنجه میاندازد، بغضش نفس را تنگ میکند، و فشارش گاهی برخی را تا لب مرگ و خاتمهی زندگی میبرد...
به قول مادرم، جای شمشیر خوب میشود، اما جای زخم زبان، طعنهها و کنایهها هرگز... با هم مهربانتر باشیم..