Get Mystery Box with random crypto!

اندیشه ناب عرفا

لوگوی کانال تلگرام erfan_nab — اندیشه ناب عرفا ا
لوگوی کانال تلگرام erfan_nab — اندیشه ناب عرفا
آدرس کانال: @erfan_nab
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 4.93K
توضیحات از کانال

دوستان و همراهان عزیزی که دوست دارند پستهایشان به اشتراک گذاشته شود میتوانند پستهای مربوط را با نام و ایدی خود برای ادمین کانال ارسال کنند
@hadiaam

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2019-03-20 23:53:52 آخرین شب از امسال است...
خلاصه امسال در این افعال لعنتی خلاصه میشود ؛
ساختیم...سوختیم...باختیم...
آمد...نماند...رفت...
ای " مقلب القلوب"
کاش سالِ نو حالِ دلمان خوب باشد...
کاش شب ها با حالِ خوب بخوابیم...
کاش صبح که شد امید به زندگی داشته باشیم...
کاش رفاقت ها پایدار بمانند...
کاش کسی عزیزِ زندگی اش را از دست ندهد...
کاش کسی دیوانه نشود...
کاش کسی تنها نماند..
کاش معشوق به پای عاشق بماند...
کاش کسی که رفته بازگردد و از نو بسازد و بماند و نرود...
کاش کسی دلی نشکند و اگر شکست سزایش را ببیند...
کاش تقدیرِ همه خوب باشد...
کاش آرزو هایمان خاطره شود...
و
ای کاش کمی زندگی کنیم ، عذاب نکشیم...

@erfan_nab
7.3K views20:53
باز کردن / نظر دهید
2019-03-20 23:52:07 عید من آن روزی است کـــه

زحمت یک سال دهقان

شـــام یک شب پادشاه نباشد


#چگوارا

@erfan_nab
6.9K views20:52
باز کردن / نظر دهید
2019-03-20 23:49:45 او قهرمان زندگی من است...
حتی اگر هیچ مدالی بر گردنش نباشد، حتی اگر هیچ‌کس از قهرمانی‌اش با خبر نشود...
قهرمانی که هیچ‌وقت خسته نمی‌شود...
قهرمانی که می‌بازد تا من برنده شوم.
او قهرمان زندگی من است...
قهرمانی که بودنش روز و ماه و سال نمی‌شناسد...
قهرمانی که در سخت‌ترین روزهای زندگی کنارم می‌ماند و هرگز پشتم را خالی نمی‌کند... حتی اگر تمام دنیا رو به رویم باشند ایمان دارم که او کنارم می‌ماند....
او قهرمان زندگی من است...
قهرمانی که آرزوهایش شده آرزوهای من...
فکر و خیالش شده فکر و خیال من...
زندگی‌اش شده زندگی من...
قهرمانی که تمام اتفاق‌های خوب جهان را برای من می‌خواهد نه برای خودش...
او قهرمان زندگی من است...
قهرمانی که شکست‌هایم او را شکسته‌تر می‌کند و موفقیت‌هایم، خستگی زندگی را از تنش بیرون می‌آورد...
پدرم قهرمان زندگی من است، حتی اگر بهشت زیر پایش نباشد.

@erfan_nab
6.3K views20:49
باز کردن / نظر دهید
2019-03-19 10:06:25 "کوه به کوه نمیرسه، اما آدم به آدم میرسه"

در دامنه کوهی بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت. چشمه ای پر آب از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید.
این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد. روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود.
پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت: «چشمه آب در آبادی ماست، چرا باید آب را مجانی به پایین کوهی ها بدهیم؟ از امروز آب چشمه را بر ده پایین کوه می بندیم.» یکی دو روز گذشت و مردم پایین کوه از فکر ارباب مطّلع شدند و همراه کدخدایشان به طرف بالا کوه به راه افتادند و التماس کردند که آب را برایشان باز کند.
اما ارباب پیشنهاد کرد که یا رعیت او شوند یا بی آب خواهند ماند و گفت: «بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت!»
این پیشنهاد برای مردم پایین کوه سخت بود و قبول نکردند. چند روز گذشت تا اینکه کدخدای پایین ده فکری به ذهنش رسید و به مردم گفت: بیل و کلنگ تان را بردارید تا چندین چاه حفر کنیم و قنات درست کنیم.
بعد از مدتی قنات آماده شد و آب را به سمت کشتزارهایشان روانه ساختند. زدن قنات باعث شد که چشمه بالاکوه خشک شود.
این خبر به گوش ارباب بالاکوه رسید و ناراحت شد اما چاره ای جز تسلیم شدن نداشت؛ به همین خاطر به سوی پایین کوه رفت و با التماس به آنها گفت: «شما با این کارتان چشمه ما را خشکاندید، اگر ممکن است سر قنات را به طرف ده ما برگردانید.»
کدخدا گفت:
«اولاً؛ آب از پایین به بالا نمیره، بعد هم گفتی کوه به کوه نمی رسه. تو درست گفتی کوه به کوه نمی رسه، اما آدم به آدم می رسه.»

@erfan_nab
6.3K views07:06
باز کردن / نظر دهید
2019-03-19 10:05:53 اونا که وقتی بهت زنگ میزنن و بهشون میگی دلت گرفته... بیست دقیقه بعد دم خونتونن که ببینن چت شده
اونا که همیشه تو جیب و کیفشون برات خوراکیای خوشمزه دارن
اونا که وقتی هوس یه غذایی میکنی... در اسرع وقت غذا رو میرسونن بهت
اونا که وقتی خواب بد میبینن... نگران تو میشن
اونا که باهات میان دندون پزشکی تا نترسی
اونا که نمیتونن باهات قهر باشن...
دنیا واسه همین آدماس که سر پاس... اونا که همینقد دیوونن
اونوقت شما پیگیر اخبار مذاکرات 1+5 باش
میشه شیش... بی خیال شو
قدر اون آدما رو بدون
#پوریا_متابعان
@erfan_nab
5.1K views07:05
باز کردن / نظر دهید
2019-03-19 10:05:12 در حوالی این دنیا؛
نه صادق به زندگی هدایت شد،
نه فروغ از ناامیدی به امید رسید،

و نه سهراب قایقی ساخت
تا به شهر رویاهایش رسد!
قلم و کاغذ کارشان بازیست با ذهن،
تا روزمان را
به شب و ماهش دلخوش کنند!

خوشبخت باشید...
همان باشید که میخواهید.
اگر دیگران آن را دوست ندارند.
بگذارید دوست نداشته باشند.
ولی تو همیشه همانی باش
که خودت دوست داری...

@erfan_nab
5.4K views07:05
باز کردن / نظر دهید
2019-03-19 10:04:37 فردی فقیر که برای نگه داری روغن اندک خود خیک نداشت،روباهی شکار کرد
و از پوست آن خیک روغن ساخت.

به او گفتند؛پوست روباه حرام است!
او برای نظر خواهی نزد یک مکتب دار رفت
و از او سوال کرد،مکتب دار عصبانی شد و گفت؛
تو نمیدانی که روباه حرام است؟!
مرد گفت؛ ای داد و بیداد،بد شد!
مکتب دار پرسید؛ مگر چه شده؟
گفت؛روغنی که در آن هست را برای
حضرتعالی آورده ام!
مکتب دار گفت؛آن جانور روبه بوده یا روباه؟!
مرد گفت نمیدانم، روبه دیگر چیست؟!
مکتب دار گفت؛ حیوانی است بسیار شبیه روباه،
برو و آن را برایم بیاور! انشا الله که روبه است!
بد به دل راه نده...!

و اینگونه است که چه نشدن هایی،
شدنی میشود...!
@erfan_nab
5.4K views07:04
باز کردن / نظر دهید
2019-03-19 10:04:00 مردم عجیبی هستیم؛
حتی هندوانه را به شرط چاقو می‌خریم که مبادا کال باشد و کلاه سرمان برود،

اما در افکار و عقایدی که خانواده و جامعه از بدو تولد به ما تحمیل کرده‌اند، ذره‌ای تأمل و تحقیق نمی‌کنیم و همچون هندوانه‌ای دربسته با ایمان به شیرین و سرخ بودنش می‌پذیریم.

در حالی که هندوانه کال و نارس آسیبی به ما نمی‌زند و در بدترین حالت چند هزار تومان زیان مالی می‌بینیم،
ولی افکار و عقایدی که از خانواده و محیط جغرافیایی که در آن زاده و رشد کرده‌ایم به ارث برده‌ایم، در صورت اشتباه بودن، زندگی و عمرمان را تباه خواهند کرد...!

@erfan_nab
5.0K views07:04
باز کردن / نظر دهید
2019-03-19 10:03:25 پادشاهی 2 شاهین گرفت آنها را به مربی
پرندگان سپرد تا آموزش شکار ببینند.

اما یکی از آنها از روی شاخه ای
که نشسته بود پرواز نمی کرد.

پادشاه اعلام کرد هرکس شاهین
را درمان کند پاداش خوبی می گیرد.

کشاورزی موفق شد!

پادشاه از او پرسید:
چگونه درمانش کردی؟

کشاورز گفت: شاخه ای که به آن
وابسته شده بود را بریدم...!

گاهي اوقات باید شاخه عادتها و باورهای
غلط رو ببریم تا بتوانیم رها زندگی کنیم.

@erfan_nab
4.4K views07:03
باز کردن / نظر دهید
2019-03-19 10:02:50 #کمی_درنگ

به #مدرس گفتند:
حقوق نمایندگی ڪفاف زندگی را نمیدهد، باید آنرا ۲ برابر ڪنیم.

گفت: روزی ڪه نماینده شدید میدانستید حقوق چقدر است. اگر ناراحت هستید استعفا بدهید. بعد به مردم بگویید با حقوق دو برابر حاضر به نمایندگی هستید. اگر دوباره رای دادند، حقوق را زیاد ڪنید.

قابل توجه نمایندگان عصاره ملت!


@erfan_nab
4.3K views07:02
باز کردن / نظر دهید