Get Mystery Box with random crypto!

روضه ای به نام دختر این که به سینه ام می کوبد قلب نیست، دسته | عرفان نظرآهاری

روضه ای به نام دختر

این که به سینه ام می کوبد قلب نیست، دسته دسته سینه زن است که بر طبل سینه ام می کوبند، سوگی هزارساله دارم. برای گریستن این همه راه آمده ام.
عزایی در دلم برپاست. به خانه ام که آمدی هق هقی بیاور، کاسه کاسه اشک نذری دارم، بیا هر چقدر می خواهی ببر...
رختم سیاه است و بختم نیز، جگرم سوخته است و بر سر نیزه است.
بوی جگر سوخته را می شنوی؟ بوی جان آتش گرفته را؟
می دانی هرجا که می روم کربلاست؟
می دانی کوفه کوفه نارفیق دارم؟
آب را بر من بسته اند و رود عشق را نیز.
زینبی در گلویم نشسته است و هزار هزار نوحه را به بغضی فرو می خورد.
روضه ای برایم بخوان یک کلمه ای: نام کوچکش را.
که تمام امروزهایم تاسوعا ست و تمام فرداهایم عاشورا
چه کنم با تقویم دلم که همه دوازده ماهش محرم است و هر دمم ماتم.
ازحسینمان‌ بپرسید کجا ببریم جنازه دخترانمان را؟
کجا ببریم؟
کجا ببریم؟


#عرفان_نظرآهاری
#روضه_ای_یک_کلمه_ای_مهسا
#بگویید_دختر_و_یک_تاریخ_بگریید
#کجا_ببریم_جنازه_دخترانمان_را
#تاریخ_تباهی_جغرافیای_جهل
@erfannazarahari