Get Mystery Box with random crypto!

‍ ‍ از قیل و قال مدرسه بگریز از قیل و قال مدرسه گریختم، از ت | عرفان نظرآهاری

‍ ‍ از قیل و قال مدرسه بگریز

از قیل و قال مدرسه گریختم، از ترش رویی تخته سیاه و از تلخ وشی درس هایی که به کار نمی آمد.
اوراق را به آب شستم: برگه های امتحانی را، مدرک های تحصیلی را، نامه های اداری را و بخشنامه های دفتری را…
حالا کلاسی دارم کنار رودخانه، زیر درخت گردو, رو به روی کوه، حالا بر نیمکتی می نشینم که تنش، تنه درخت گیلاس است و جانش از چهل بهار و تابستان.

من آن آموزگارم که از خلاف آمدِ عادت، کام می طلبم و از زلف های پریشان، کسب جمعیت می کنم.
حالا من دانش آموزانی دارم که همه تن چشم اند و سرانگشت هایشان قلم و سرتاسر زمین دفتر مشقشان.
آنها بر آب می ‌نویسند و با خون خویش.
آنها فرسنگ فرسنگ از بیابان می گذرند تا به مشتی آب برسند، همان ها که شبان روزان در راهند تا یک گام، فقط یک گام جلوتر بروند…

ما از قفس تنگ چهار جوابی ها بیرون آمدیم تا به جواب مفصل و تشریحی چزندگی برسیم.
ما درسی جز زیستن نمی خوانیم…

#عرفان_نظرآهاری
#مدرسه_نورونار
@erfannazatahari